توقع داشت همان لحظه ببخشمش

توقع داشت همان لحظه ببخشمش
اما من باید به وسعت زخمی که زده بود از او دور می‌شدم.
شاید زمان میتوانست مانند یک کاردک پوسته‌های آزار دهنده را از لایه‌های روحم جدا کند، شاید بعدها مجالِ احساسات لطیف‌تری پیش می‌آمد...

#پریسا_زابلی_پور
دیدگاه ها (۳)

بگذار همه بگویند که من یک دیوانه‌‌ام!دخترِ دیوانه‌ای که برای...

چه کسی می تواند بگوید تمام شد و دروغ نگفته باشد ؟؟!!#نادر_اب...

تقدیم به همه ی خواهرااااکه حضورشون یه نعمت بزرگه💖💖💖

شايد خيلی وقتا پيش خودت فكر كردیكه چرا انقدر دلتنگت ميشم! يا...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در جست و جوی حقیقت(پارت25 بخش 2)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط