پارت ۴
پارت ۴
رمان & دیوونه ترین عاشق شهر💃❤
------------
#نیکا
متین : برو یکدست لباس قشنگ بپوش
نیکا : ولی من لباس قشنگی ندارم!:)
متین : مشکلی نیست برو از خدمتکار یک دست لباس بگیر
نیکا : چشم
متین : خوب دیگه برو
از اتاق متین اومدم بیرون
ک دیدم دیانا گوش وایستاده😐
نیکا : 😐
دیانا : چی گفت؟
نیکا : تو ک همرو گوش کردی😐
دیانا :😐
نیکا:😐
یهو خندمون گرف
دیانا : بیا بریم امادت کنم
نیکا : بریم
با دیانا رفتیم تو یک اتاق
فکرم درگیر بود
ادامه دارد....
-----
ببخشید کم بود جبران میکنم🌚💜
رمان & دیوونه ترین عاشق شهر💃❤
------------
#نیکا
متین : برو یکدست لباس قشنگ بپوش
نیکا : ولی من لباس قشنگی ندارم!:)
متین : مشکلی نیست برو از خدمتکار یک دست لباس بگیر
نیکا : چشم
متین : خوب دیگه برو
از اتاق متین اومدم بیرون
ک دیدم دیانا گوش وایستاده😐
نیکا : 😐
دیانا : چی گفت؟
نیکا : تو ک همرو گوش کردی😐
دیانا :😐
نیکا:😐
یهو خندمون گرف
دیانا : بیا بریم امادت کنم
نیکا : بریم
با دیانا رفتیم تو یک اتاق
فکرم درگیر بود
ادامه دارد....
-----
ببخشید کم بود جبران میکنم🌚💜
۵۳.۰k
۰۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.