ܠߊ یܭ؟ܭߊ ܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊ ܠو؟
ܠߊیܭ؟ܭߊܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊܠو؟
☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑
استاد سرد اما جذاب
پارت :47
ا.ت ویو
ای خدا منی که آخرش این تهیونگ ا مثلاً
رئیسم میچزونمش چرا اینقدر حرص آدمو
در میاره آخه خب حالا من اون ۱۸ تا طرحو
که کشیدم توی دو ساعت واقعاً از سرت
زیادیه وقتی که از اتاق بیرون اومدم جیمین
بهم گفت که یه اتاق جدا از محل کارم یا
همون اتاق کارم که با رزا و سانا شریک بودم
برام در نظر گرفته اونقدری هر طبقه اتاق
داشت و پر از راهرو بود که آدرسش رو توی
کاغذ نوشته بود و چون اتاق جیمین یه طبقه
از اتاق رئیس اصلی پایینتر بود مجبور شدم
با آسانسور برم و وقتی کاغذو داد فهمیدم که
با رئیس توی طبقه هستم
متن کاغذ : طبقه هشتم_راهروی سوم_اتاق
اول از سمت چپ_در سورمه ای
مینطور که توی کاغذ نوشته بود رفتم تا
رسیدم به اتاق که دیدم اتاقم روبه روی اتاق تهیونگه ایش
رفتم توی اتاق هوم سلیقه کسی که اینجا رو
چیده خیلی خوب بوده دیوار اتاقا شیشه ای
بود و وسط اتاق یه میز بزرگ بود و چند تا
مانکن بودن تا با توجه به اونا لباسا رو طراحی کنم
☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑
استاد سرد اما جذاب
پارت :47
ا.ت ویو
ای خدا منی که آخرش این تهیونگ ا مثلاً
رئیسم میچزونمش چرا اینقدر حرص آدمو
در میاره آخه خب حالا من اون ۱۸ تا طرحو
که کشیدم توی دو ساعت واقعاً از سرت
زیادیه وقتی که از اتاق بیرون اومدم جیمین
بهم گفت که یه اتاق جدا از محل کارم یا
همون اتاق کارم که با رزا و سانا شریک بودم
برام در نظر گرفته اونقدری هر طبقه اتاق
داشت و پر از راهرو بود که آدرسش رو توی
کاغذ نوشته بود و چون اتاق جیمین یه طبقه
از اتاق رئیس اصلی پایینتر بود مجبور شدم
با آسانسور برم و وقتی کاغذو داد فهمیدم که
با رئیس توی طبقه هستم
متن کاغذ : طبقه هشتم_راهروی سوم_اتاق
اول از سمت چپ_در سورمه ای
مینطور که توی کاغذ نوشته بود رفتم تا
رسیدم به اتاق که دیدم اتاقم روبه روی اتاق تهیونگه ایش
رفتم توی اتاق هوم سلیقه کسی که اینجا رو
چیده خیلی خوب بوده دیوار اتاقا شیشه ای
بود و وسط اتاق یه میز بزرگ بود و چند تا
مانکن بودن تا با توجه به اونا لباسا رو طراحی کنم
۴.۸k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.