خورشید تشنه کام در آن
خورشید تشنه کام در آن
سوی آسمان ،
گوئی میان مجمری از خون نشسته
بود
می رفت روز و خیره در اندیشه ئی
غریب
دختر کنار پنجره محزون نشسته بود:)
#شعر
#فروغ_فرخزاد
#فروغ
#بریده_ای_از_کتاب
سوی آسمان ،
گوئی میان مجمری از خون نشسته
بود
می رفت روز و خیره در اندیشه ئی
غریب
دختر کنار پنجره محزون نشسته بود:)
#شعر
#فروغ_فرخزاد
#فروغ
#بریده_ای_از_کتاب
۱.۸k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.