تک پارتی
تک پارتی
از جیمین
وقتی پشیمونه
سلام من ا.ت هستم و ۲۰ سالمه و دانشجو هستم خوب قبلا با جیمین بودم ولی الان باهم کات کردیم همش هم تقصیر اون بود(ببند خوشگل) مثل همیشه صبح ساعت ۶ بلند شدم و حمام رفتم و صبحانم را خورد
و رفتم دستشویی ولباسم را عوض کردم و منتظر موندم تا اتوبوس بیاد که برم دانشگاه
وقتی رسیدم
و دیدم که از کلاسمون صدای دعوا و جیغ میاد در را باز کردم و دیدیم بورام و اونچه(اونچه لسرافیم نیست) دعوا میکردن
رفتم جلوشون و داد زدم چطونهه شما دوتا مثل سگ بهم دیگه میپرین عهه اونچه :اون تینت جدیدی که تازه خریده بودم را برداشته بودد بورام:توهم کرم پودر که جدید خریده بود م را برداشتی ا.ت: هوففف بخاطر یدونه کرم پودر و تینت دعوا میکنید خاک تو سرتون مثلا فکر کردم سر چی دعوا میکنین عجب اسکل هایی هستید
(بعد از چند مین)
زنگ آخر دانشگاه بود و تاریخ داشتیم
که یکی در کلاسمون را زد و آقای مدیر بود
مدیر:سلام بچه ها امیدوار حالتون خوب باشه و قراره پس فردا با کلاس ۶۰۹ رشته تجربی بریم اردو اینم رضایت نامه ها برای فردا بیارین
از زبان ا.ت: با حرفی که مدیر زد انگار یخ ریختن روی کل بدنم کلا س ۶۰۹ تجربی کلاس جیمین بود ایییی خدا چقدر من شانس خوبی دارممم
زنگ خورد و داشتم میرفتم که اونچه و بورام اومدند پیشم
که بورام گفت:ای دختر میخوای چیکار کنی با جیمین چشم تو چشم میشی ؟
اونچه :ا.ت اصلا شانسم نداری یک ماه از کات کردنتون نگذشته که قراره باز همدیگر ببینید و ا قعا شانست نایسه من اگر جای تو بودم نمیومد
ا.ت :اشکال نداره بعدشم باشه مگه اون باشه حتما من باید داخل اردو نیام؟
[خلاصه میکنم]
فردا قراره بریم اردو پس وسایلم آمده کردم
[فردا]
روی یکی صندلی های اتوبوس نشستم و دعا میکردم جیمین کنارم نشینه ولی شانس من جلوم نشسته بود دقیقا جلوم و کنارم اونچه نشسته بود
داشتیم خوراکی میخوردیم که یکهو اتوبوس یکهو ترمز گرفت و با صورتم رفتم توی صندلی جلو یعنی صندلی جیمین
و ازش معذرت خواهی کردم
از جیمین
وقتی پشیمونه
سلام من ا.ت هستم و ۲۰ سالمه و دانشجو هستم خوب قبلا با جیمین بودم ولی الان باهم کات کردیم همش هم تقصیر اون بود(ببند خوشگل) مثل همیشه صبح ساعت ۶ بلند شدم و حمام رفتم و صبحانم را خورد
و رفتم دستشویی ولباسم را عوض کردم و منتظر موندم تا اتوبوس بیاد که برم دانشگاه
وقتی رسیدم
و دیدم که از کلاسمون صدای دعوا و جیغ میاد در را باز کردم و دیدیم بورام و اونچه(اونچه لسرافیم نیست) دعوا میکردن
رفتم جلوشون و داد زدم چطونهه شما دوتا مثل سگ بهم دیگه میپرین عهه اونچه :اون تینت جدیدی که تازه خریده بودم را برداشته بودد بورام:توهم کرم پودر که جدید خریده بود م را برداشتی ا.ت: هوففف بخاطر یدونه کرم پودر و تینت دعوا میکنید خاک تو سرتون مثلا فکر کردم سر چی دعوا میکنین عجب اسکل هایی هستید
(بعد از چند مین)
زنگ آخر دانشگاه بود و تاریخ داشتیم
که یکی در کلاسمون را زد و آقای مدیر بود
مدیر:سلام بچه ها امیدوار حالتون خوب باشه و قراره پس فردا با کلاس ۶۰۹ رشته تجربی بریم اردو اینم رضایت نامه ها برای فردا بیارین
از زبان ا.ت: با حرفی که مدیر زد انگار یخ ریختن روی کل بدنم کلا س ۶۰۹ تجربی کلاس جیمین بود ایییی خدا چقدر من شانس خوبی دارممم
زنگ خورد و داشتم میرفتم که اونچه و بورام اومدند پیشم
که بورام گفت:ای دختر میخوای چیکار کنی با جیمین چشم تو چشم میشی ؟
اونچه :ا.ت اصلا شانسم نداری یک ماه از کات کردنتون نگذشته که قراره باز همدیگر ببینید و ا قعا شانست نایسه من اگر جای تو بودم نمیومد
ا.ت :اشکال نداره بعدشم باشه مگه اون باشه حتما من باید داخل اردو نیام؟
[خلاصه میکنم]
فردا قراره بریم اردو پس وسایلم آمده کردم
[فردا]
روی یکی صندلی های اتوبوس نشستم و دعا میکردم جیمین کنارم نشینه ولی شانس من جلوم نشسته بود دقیقا جلوم و کنارم اونچه نشسته بود
داشتیم خوراکی میخوردیم که یکهو اتوبوس یکهو ترمز گرفت و با صورتم رفتم توی صندلی جلو یعنی صندلی جیمین
و ازش معذرت خواهی کردم
۹.۶k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.