فیک جونگکوک:زیرزمین

فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁹⁰

ویو ا.ت

با سوهو جونگکوک منتظر آسانسور بدیم
بعد که آمد سوار آسانسور شدیم
رفتیم طبقه ی آخر
طبقه آخر بالا کامل غذا خوری هتل بود
رفتیم سر میز نشستیم
من نشستم روی صندلی
سوهو جونگکوک میخواستن کنار من بشینن
ولی کنار من فقط یه صندلی بود

_چیکار میکنی؟
سوهو:خودت چیکار میکنی؟
_میخوام کنار عشقم بشینم
سوهو:منم میخوام کنار دوستم بشینم
+جلوی من دوتا صندلی هست میتونید اونجا بشنید

ویو ا.ت

سوهو و جونگکوک روی صندلی که جلوی من بود نشستند
بعد گارسون آمد ما سفارش دادیم بعد یه چند دیقه سفارش هامون رو آوردن شروع به خوردن کردیم

سوهو:ا.ت تو کنفرانست رو آماده کردی؟
+اره راستی تو باید خودت رو معرفی کنی؟
سوهو:آره امروز باید خودمو معرفی کنم
+آهان، تو میدونی که فقط آمروز اینجایم یا نه؟
سوهو:امروز روز آخره بعد کنفرانس میتونیم بریم
+آهان

ویو ا.ت

حرف میزدیم میخندیدیم ولی جونگکوک سوهو خیلی بد همو نگاه می‌کردن اینکار اگه ولشون میکردی همو می‌کشتند
خلاصه بعد چند دیقه صبحونه خوردیم حساب کردیم رفتیم
جونگکوک تا دم در جلسه باهام آمد

+خب جونگکوک من باید برم
_باشه مواظب خودت باش
+توهم همین طور
(جونگکوک روی لب ا.ت یه بوسه کوچیکی میزاره میره)

ویو ا.ت

با سوهو رفتیم سر جلسه
سوهو کنار من نشست
بعد جلسه شروع شد
من کنفرانس دادم بعد چند نفر دیگه کنفرانس دادند
بعد داشتن حرف میزدن
وسط جلسه
حس کردم چیزی روی رون پامه وقتی نگاه کردم دیدم که دست سوهو روی رون پامه سوهو حواسش به جلسه س
دست سوهو روی از روی رون پام برداشتم
ولی بعد دوباره گذاشتم
دوباره دستش رو خواستم بردارم ولی ایندفعه محکم گرفته بود نمیشد
نمی خواستم کسی بفهمه که سوهو همچین کاری کرده برای هیمن تا آخر جلسه میخواستم دست سوهو رو از روی پام‌بردارم ولی سوهو نمی ذاشت

ویو سوهو

دستمو گذاشتم روی رون پای ا.ت
اولش بست زد ولی من دوباره گذاشتم
دوباره خواست پست بزنه ولی محکم گرفتم
تا آخر جلسه میخواست دستمو بردارم ولی من بر نداشتم
تا اینکه جلسه تموم شد رفتیم بیرون

+برا چی اینکارو کردی؟(اخم)
سوهو:کدوم کار؟
+اینکه دستتو گذاشتی روی رون پام(اخم)
سوهو:آهان اونو میگی میخواستم دستم روی میز نباشه گذاشتم روی پای تو
+آخه چرا؟
سوهو:گفتم که دلیلشو
+خب میذاشتی روی پای خودت
سوهو:تو بهتر بود
+دیگه این کارو نکن

ویو ا.ت

سوهو تا حالا اینکارو نکرده بود اولین بارش بود اینکارو میکنه
اصلا از کارش خوشم نیومد
برای همین از اونجا رفتم اتاق خودم
از اونجایی که امروز هرکی خواست میتونه بره
منم وسایلمو جمع کردم رفتم
به جونگکوک زنگ زدم