فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁸⁸
ویو ا.ت
جونگکوک گفت میخاد بیاد اینجا
منم منتظرش بودم
*چندساعت بعد
ویو جونگکوک
چند ساعتی میشد که توی راه بودم
ولی خب بیشتر تا دائجو راه بود
ولی چون خیلی سریع داشتم میرفتم
زود تر رسیدم دائجو
رفتم توی همون هتلی که ا.ت بود
رفتم اتاقشو پیدا کردم
رفتم دم اتاقش
ویو ا.ت
چندساعت میشد که منتظر جونگکوک ام
روی تخت نشسته بودم که یکی در اتاق منو زد
فکر کنم جونگکوک باشه
بلند شدم
رفتم سمت در
از چشمی در نگاه کردم دیدم که جونگکوکه
در رو باز کردم
+جونگکوک تو برا چی امدی اینجا؟
_تو چرا پیش اون سوهو عوضی بودی هااا؟(خیلی عصبی هااا رو با داد میگه)
+داد نزن دیر وقته بیا تو
(جونگکوک میره توی اتاق ا.ت ا.ت در اتاق رو میبنده)
_بگو ببینم تو پیش اون عوضی چیکار میکردی؟(عصبی)
+پشت تلفن هم بهت گفتم آمدم اینجا اتفاقی دیدمش
_اتفاقی(خنده عصبی)
+سوهو سهام دار بیمارستانیه که من توش کار میکنم فردا جلسه اس برای همین سوهو هم آمده
_سوهو سهام دار بیمارستانیه که توش کار میکنی؟
+اره منم می دونستم که سوهو توی بیمارستان میگفتن که سهام دار آمده ولی اسمشو نمیگفتند منم نمی دونستم که اونه امروز که دیدمش فهمیدم
ویو جونگکوک
اون سوهو عوضی انده سهام دار بیمارستانی که ا.ت توش کار میکنه شده
اون عوضی حتما خواسته به ا.ت نزدیک بشه
من نمیزارم به ا.ت نزدیک بشه
+جونگکوک؟
_ها؟
+از دستم عصبانیه که چرا بهت نگفتم؟
_......
+چیکار کنم منو ببخشی؟
_بوسمکن
+چی؟
_اینجارو بوس کن(جونگکوک دستش رو میزاره روی لپش میگه اینجارو بوس کن)
+باشه
(ا.ت لپ جونگکوک رو بوس میکنه)
+بخشیدیم؟
_نه
+چرا من که کتری که گفتی رو کردم؟
_اره ولی کم بود
(جونگکوک دستش رو دور کمرم ا.ت حلقه میکنه)
_میخوامیه جای دیگه رو ببوسم
(جونگکوک لب ا.ت رو میبوسه ا.ت همکاری میکنه)
(همین طوری همو داشتن میبوسند که گوشیه جونگکوک زنگ میخوره جونگکوک جواب میده)
مکالمه ی جونگکوک
_بگو هاجون
هاجون:ارباب کجا رفتید ما برای شما اتاق گرفتیم
_نمی خواد من یه جای دیگه می مونم شما برید برای خودتون اتاق بگرید
هاجون:بله ارباب
پایان مکالمه
+کی بود؟
_هاجون بود برام اتاق گرفته بود
+خب میخوای بری
_میخوام پیش تو بمونم
+چی؟ولی اینجا یه تخت هست کجا میخوای بخوابی؟
_تخت دونفرست پیش تو میخوابم
+چی؟
(چونگکوک ا.ت رو پرت میکنه روی تخت روش خیمه میزنه همو میبوسن)
ویو ا.ت
چند دیقه همو داشتیم میبوسیدیم
که هر دوتامون نفس کم آوردیم که جدا شدیم
_خب امشب چیکار کنیم؟
+کاری نمیکنیم فقط میخوابیم
_چی؟کاری نکنیم
+فردا جلسه دارم نمی تونم دل درد رو تحمل کنم میخوام کنفرانس بدم
_آهان باشه
(جونگکوککنار ا.ت دراز میکشه ا.ت رو بغل میکنه میخوابن)
part⁸⁸
ویو ا.ت
جونگکوک گفت میخاد بیاد اینجا
منم منتظرش بودم
*چندساعت بعد
ویو جونگکوک
چند ساعتی میشد که توی راه بودم
ولی خب بیشتر تا دائجو راه بود
ولی چون خیلی سریع داشتم میرفتم
زود تر رسیدم دائجو
رفتم توی همون هتلی که ا.ت بود
رفتم اتاقشو پیدا کردم
رفتم دم اتاقش
ویو ا.ت
چندساعت میشد که منتظر جونگکوک ام
روی تخت نشسته بودم که یکی در اتاق منو زد
فکر کنم جونگکوک باشه
بلند شدم
رفتم سمت در
از چشمی در نگاه کردم دیدم که جونگکوکه
در رو باز کردم
+جونگکوک تو برا چی امدی اینجا؟
_تو چرا پیش اون سوهو عوضی بودی هااا؟(خیلی عصبی هااا رو با داد میگه)
+داد نزن دیر وقته بیا تو
(جونگکوک میره توی اتاق ا.ت ا.ت در اتاق رو میبنده)
_بگو ببینم تو پیش اون عوضی چیکار میکردی؟(عصبی)
+پشت تلفن هم بهت گفتم آمدم اینجا اتفاقی دیدمش
_اتفاقی(خنده عصبی)
+سوهو سهام دار بیمارستانیه که من توش کار میکنم فردا جلسه اس برای همین سوهو هم آمده
_سوهو سهام دار بیمارستانیه که توش کار میکنی؟
+اره منم می دونستم که سوهو توی بیمارستان میگفتن که سهام دار آمده ولی اسمشو نمیگفتند منم نمی دونستم که اونه امروز که دیدمش فهمیدم
ویو جونگکوک
اون سوهو عوضی انده سهام دار بیمارستانی که ا.ت توش کار میکنه شده
اون عوضی حتما خواسته به ا.ت نزدیک بشه
من نمیزارم به ا.ت نزدیک بشه
+جونگکوک؟
_ها؟
+از دستم عصبانیه که چرا بهت نگفتم؟
_......
+چیکار کنم منو ببخشی؟
_بوسمکن
+چی؟
_اینجارو بوس کن(جونگکوک دستش رو میزاره روی لپش میگه اینجارو بوس کن)
+باشه
(ا.ت لپ جونگکوک رو بوس میکنه)
+بخشیدیم؟
_نه
+چرا من که کتری که گفتی رو کردم؟
_اره ولی کم بود
(جونگکوک دستش رو دور کمرم ا.ت حلقه میکنه)
_میخوامیه جای دیگه رو ببوسم
(جونگکوک لب ا.ت رو میبوسه ا.ت همکاری میکنه)
(همین طوری همو داشتن میبوسند که گوشیه جونگکوک زنگ میخوره جونگکوک جواب میده)
مکالمه ی جونگکوک
_بگو هاجون
هاجون:ارباب کجا رفتید ما برای شما اتاق گرفتیم
_نمی خواد من یه جای دیگه می مونم شما برید برای خودتون اتاق بگرید
هاجون:بله ارباب
پایان مکالمه
+کی بود؟
_هاجون بود برام اتاق گرفته بود
+خب میخوای بری
_میخوام پیش تو بمونم
+چی؟ولی اینجا یه تخت هست کجا میخوای بخوابی؟
_تخت دونفرست پیش تو میخوابم
+چی؟
(چونگکوک ا.ت رو پرت میکنه روی تخت روش خیمه میزنه همو میبوسن)
ویو ا.ت
چند دیقه همو داشتیم میبوسیدیم
که هر دوتامون نفس کم آوردیم که جدا شدیم
_خب امشب چیکار کنیم؟
+کاری نمیکنیم فقط میخوابیم
_چی؟کاری نکنیم
+فردا جلسه دارم نمی تونم دل درد رو تحمل کنم میخوام کنفرانس بدم
_آهان باشه
(جونگکوککنار ا.ت دراز میکشه ا.ت رو بغل میکنه میخوابن)
۵.۹k
۱۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.