P1

ویو هانا
صبح با صدای آلارم از خواب پریدم ساعت ۷:۳۰نشون میداد من باید ۸:۰۰بیمارستان باشم
سریع دویدیم سمت سرویس بعد انجام کارام اومدم بیرون و آماده شدم یه تیشرت و شلوار بگ پوشیدم رفتم پایین
عادت نداشتم صبحونه بخورم پس یه شکلات برداشتم تا فشارم نیوفته
رفتم پارکینگ سوار ماشینم شدمو حرکت کردم
--------------
وقتی رسیدم ماشینو پارک کردمو وارد تیمارستان شدم
مین هو:بهههه خانم دکتر میبینم دیر کردی
+سلام مینهو،خوبی،اره متاسفانه خواب موندم
مین هو:اشکالی نداره،راستی تکلیف اون دختره چیشد؟
+دختره؟کدوم دختره؟
مین هو:همون دختره دیگه بیمار بود
+آها اون دختره خوب شد و دیروز مرخص شد
مین هو:واقعا؟ولی میگفتن اوضاعش وخیم بود
+وخیم بود درستش کردم دیگه
مین هو:بعله بعله خانم دکتر درجه یکیناااا
+خب معلومه
جانگ هو مین:خانم پارکککککک(داد)
+یا خدا باز چی میخواد
مین هو:برو ببین چیکارت داره
+اوهوم
رفتم در دفترش که
(علامت جانگ هو مین &)
&کجا بودینننن اصن ساعتو دیدین؟
یه نگاهی به ساعتم کردمو گفتم
+ساعت۸:۳۰ عه
&چرا دیر کردینن
+خواهشن داد نکنید،من فقط خواب موندم
&آخرین بارتون باشه
+چشم
دیدگاه ها (۱)

P2

P3

سادیسم

پارت دو

چند پارتی جونگکوک 1

پارت ۱۷ فیک دور اما آشنا

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط