قلدر مدرسه ( پارت ۴۵ )

[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]

// ویو سوآ //
سوآ: بریم به جینا بگیم؟
کوک: بریم
پاشدم دستشو دراز کرد که بگیرم پاشه، همین کارم کردم و باهم رفتم پیش خواهرش ولی بخاطر دروغی که گفتم سرم پایین بود
کوک: جینا
جینا: بله؟
کوک: میدونم موقعیت خوبی نیس ولی....
جینا: ولی چی؟
سوآ: من دروغ گفتم
جینا: چه دورغی؟
سوآ: منو کوک خب یجورای چطور بگم *هول*
کوک: دوست دخترمه
جینا: چی؟
کوک: مشکلی که نداری
جینا: نه مبارکه خوشبخت شین
سوآ و کوک: مرسی
سوآ: ببخشید دروغ گفتم فکر کردم بخاطر سطح مالیم مشکل داشته باشی
جینا: نه عزیزم مشکلی نیس
سوآ: ممنونم ازت
جینا: لبخند تلخ*
معلومه تو فکر باباشه ، میشینم پیشش
سوآ: اینجور که معلومه خیلی به بابات وابسته بودی حتما اونم خیلی دوست داشت الان تو ناراحت باشی باباتم ناراحت میشه مطمئنا نمیخولد ناراحتیتو ببینه بخاطرش ناراحت نباش اگه میخوای شاد باشه
جینا: چجوری ناراحت نباشم؟ *ناراحت*

حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
دیدگاه ها (۰)

قلدر مدرسه ( پارت ۴۶ )

قلدر مدرسه ( پارت ۴۷ )

قلدر مدرسه ( پارت ۴۴ )

قلدر مدرسه ( پارت ۴۳ )

قلدر مدرسه ( پارت ۴۰ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط