MaahBanafsham

#Maah_Banafsham

#part114

_باش مرسی،چیزی خاستی زنگ بزن
و کارتمو از جیبم دراوردم
_شمارمه
-بش مرسی
÷نیکاااا
-جانمم
÷کجایی؟
-دارم میام
_برو دیگه منم دارم میرم
-بش مراقب خودت باش خدافظ
_شمام مراقب خودتون باشید خدافظ
رفتم تو حیاط و سوار ماشینم شدم
و راه افتادم سمت شرکت
دل پیش دیانا بود
ولی بعضی اوقاتم باید به کارام میرسیدم
محرابو گرفتم
=جونم داداش
_محراب هستی دارم میام شرکت
=نه نزدیک شرکتم پنج دقیقه اونجا
_اوکی پس زودتر از من میرسی دیگه؟؟
=اره قربونت
_فداتشم مرسی
=قربونت
_باش پس میبینمت
و قط کردم
و اهنگ "چشامی" از شایع رو پلی کردم
رسیدم شرکت و ماشینو پارک کردم
رفتم سوار ماشین شدم که شیدا هم همون لحظه رسید
≠به اقا ارسلان چه عجب(عشوه)
اومد سمتم و باز خودشو بهم بچسبونه خودمو کشیدم کنار
دست چپمو بردم بالا و گفتم
_خوبه که بفهمی الکی خودتو نچسبونی به یه مرد متاهل
≠دروغه دیگه؟؟
_دلیلی برای دروغ به تو یه نفر ندارم...میتونی از اقای روز،احمدی و برزگر بپرسین،در ضمن خانومم خوشش نمیاد بهم بگی اقا ارسلان.... بگید جناب کاشی راحت تریم
≠اها اوکی(حرص و فشار)
≠ولی دلم میخواست امشبو باهم حال کنیم
_میدونی چیه؟؟از همون اولم ت‍.‌ح‍.ر‌.ی‍.ک‍.م نمیکردی،اصلا جذابیتی برام نداشتی خودتو میومدی حال میکردی بعدش که کامل خودتو ج‍.ر دادی میرفتی.....هیچ وقت سمت من و زنم نیا چون من واست زیادی خطرناکم
≠چطور دلت میاد....ارسلان من عاشقتم(بغض شتری)
دیدگاه ها (۰)

#Maah_Banafsham ‌#part115‌_تو عاشقمی؟؟؟اومدی ریدی تو زندگیم ...

#Maah_Banafsham ‌#part116‌…چشمو بدون حرف دیگه ای رفتم تو اتا...

#Maah_Banafsham ‌#part113‌_اوکی برو بیرون میخام لباس عوض کنم...

#Maah_Banafsham‌#part112‌#دیانا:_نیست خو چیکار کنم+اصلن قهرم...

رمان بغلی من پارت ۱۱۵و۱۱۶و۱۱۷ارسلان :یه روز نشده ناز میشیدیا...

پارت ۷ فیک مرز خون و عشق

چند پارتی جونگوون p۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط