پارت
پارت۲۲
بعد از گذشت ۱ ساعت دکتر از اتاق بیرون اومد که جونگکوک با نگرانی به سمت دکتر رفت
جونگکوک:دکتر چیشد
دکتر:بخاطر اینکه مدت زیادی اکسیژن بهشون نرسیده بود خیلی به ریه هاشون فشار اومده زخماشون خوب میشه نگران نباشید برای جای سوختگی هم پماد ترمیم کننده مینویسم خوبه خوب میشه فقط یه مشکلی هست
جونگکوک:چ...چه مشکلی
دکتر:اسیب بدی به سرشون وارد شده و خب باید بگمکه پشت سرشون شکسته بخیه زدیم ولی باید خیلی مراقبش باشید حتی ممکنه هر اتفاق غیر منتظره ای بیوفته فعلا چندروز برای مراقبت بیشتر توی بیمارستان بمونن
جونگکوک همین که میخواست بیوفته تهیونگ که پشتش بود گرفتش
تهیونگ:پس خوب میشه دیگه
دکتر:شاید اره ولی خب ضربه ای که به سرشون خورده خیلی بده و روی راه رفتنشون تاثیر گذاشته
جین:دکتر یعنی نمیتونه دیگه راه بره
دکتر:ممکنه ولی بقیش به خودشون بستگی داره دیگه هیچی دست ما نیست
بعد از این حرف کل پسرا حالشون بد شد
دکتر رفت
جونگکوک مونده بود باید چیکار کنه به خانواده اش بگه
یا اصن چطور باید به جین ائه بگه؟
..............
بعد از گذشت ۱ ساعت دکتر از اتاق بیرون اومد که جونگکوک با نگرانی به سمت دکتر رفت
جونگکوک:دکتر چیشد
دکتر:بخاطر اینکه مدت زیادی اکسیژن بهشون نرسیده بود خیلی به ریه هاشون فشار اومده زخماشون خوب میشه نگران نباشید برای جای سوختگی هم پماد ترمیم کننده مینویسم خوبه خوب میشه فقط یه مشکلی هست
جونگکوک:چ...چه مشکلی
دکتر:اسیب بدی به سرشون وارد شده و خب باید بگمکه پشت سرشون شکسته بخیه زدیم ولی باید خیلی مراقبش باشید حتی ممکنه هر اتفاق غیر منتظره ای بیوفته فعلا چندروز برای مراقبت بیشتر توی بیمارستان بمونن
جونگکوک همین که میخواست بیوفته تهیونگ که پشتش بود گرفتش
تهیونگ:پس خوب میشه دیگه
دکتر:شاید اره ولی خب ضربه ای که به سرشون خورده خیلی بده و روی راه رفتنشون تاثیر گذاشته
جین:دکتر یعنی نمیتونه دیگه راه بره
دکتر:ممکنه ولی بقیش به خودشون بستگی داره دیگه هیچی دست ما نیست
بعد از این حرف کل پسرا حالشون بد شد
دکتر رفت
جونگکوک مونده بود باید چیکار کنه به خانواده اش بگه
یا اصن چطور باید به جین ائه بگه؟
..............
- ۴.۸k
- ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط