پارت

پارت۲۰
اونا با چشاشون دیدن که یه سری پسر وارد اون کلبه شدن و در اون کمد و باز کردن و سراغ اولین چیزی که رفتن اون ساک بود
ولی تا وقتی در اون ساک و باز کردن
کل اعضا چشاشون داشت از کاسه درمیومد
اونا با ناراحتی بعد از چند دقیقه به جونگکوک نگاه کردن جونگکوکی که با چشای اشکی روبه روشو نگاه میکرد اون چطور میتونست اروم باشه
پسرا خیلی زود دست جونگکوک و گرفتن و بردن اونطرف
پسرا اول کمی با جونگکوک حرف زدن و بعد از اروم کردن جونگکوک به پلیس زنگ زدن
___

باک هیون با دوستاش جین ائه رو از توی ساک دراوردن
سونگ ری:بیدار نشده چرا
جی هون:نمیدونم
بیونگ هو:نکنه مشکلی پیش اومده
سونگ ری: بیا ولش کنیم باک هیون اون عوضی که حتی پیداش هم نمیتونه کنه پس بهتره که این دختره هم ول کنیم
بیونگ هو:منم موافقم نترسیدم ولی این دختر دیگه تقریبا مرده و جونگکوک هم مطمئن باش نمیتونه جاش و پیدا کنه
جی هون:پیش پلیس هم نمیره چون زندگی هنریش به خطر میوفته بهتره نگران نباشیم کسی هم نمیفهمه که کار ما بوده
باک هیون :باشه به هرحال که میمیره ولش کنیم بریم بچه ها
همینطور که داشتن بیرون میرفتن
صدای پلیسا از خیلی نزدیک میومد
اونا حتی وقت برای فرار هم نداشتن
خیلی زود پلیس ها دورشون و محاصره کردن و باک هیون و دوستاش راهی برای فرار نداشتن
...................
دیدگاه ها (۰)

پارت۲۱به محض دستگیر کردن باک هیون و بقیهجونگکوک وارد کلبه شد...

پارت۲۲بعد از گذشت ۱ ساعت دکتر از اتاق بیرون اومد که جونگکوک ...

پارت۱۹همه دور تهیونگ جمع شده بودن اونا هم تعجب کرده بودنجین:...

پارت۱۸اونا همینطور توی درختا میگشتن همه پراکنده شده بودنساعت...

پارتتت اخرررر اوردمم ببخشید دیر شد درسای بیسحاب منو پاره کرد...

پارت ۱۳ فیک مرز خون و عشق

پارت ۲۰ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط