ادامه دو پارتی

ادامه دو پارتی


(ویو ات )
اوممم وای چه خوب خوابیدم یه نگاه به ساعت دیدم پنج ‌و نیمه سریع رفتم ی حموم موهامو خشک کردم یه لباس مشکی پوشیدم (اسلاید بعدی )و منتظر شدم که بیاد



(ویو کوک)
یه حموم رفتم موهامو خشک کردم یه کت و شلوار مشکی پوشیدم و راه افتادم تو راه برای ات یه دست گل و شکلات خریدم و رفتم دمه خونش بهش زنگ زدم که بیاد پایین


ات: الو


کوک: الو سلام خوبی میگم من پایینم


ات :کوکی دارم میام خدافظ


کوک: ای خدا این بشر چقدر بامزس



ات: هوفففف ات هول نشو


(ات هم رو کوک کراشه )


(ویو کوک)
ات با یه لباس نسبتا باز اومد سمت ماشین خیلی خوشگل شده بود محوش شده بودم



ات :سلامم


کوک: .......


ات: کوکییی



کوک:......



ات: مستر جئون


کوک: ..........


ات :کوکیی (داد )



کوک:هااا چیه آه ببخشید


ات :اشکالی ندارد خوبی


کوک اره بیا ات اینا مال توعه( گل و شکلات ها رو میگه )


ات: مرسیییی (کوک رو بغل میکنه)



کوک :خیلی خوشگل شدیی


ات: اهه مرسی توعم خیلی جذاب شدی (خجالت)


کوک:( خنده خرگوشی)


(پرش زمانی به کافه )


کوک: خب رسیدیم


ات :اوممم


پیاده شدیم از ماشین و رفتیم به سمت کافه



(ویو ات )
رفتیم تو روی یکی از صندلی هاش نشستیم گارسون اومد دمه میزمون سفارشمونو گرفت و رفت یه زره معذب بودم چون لباسم باز بود که یهو کوک کتش رو انداخت رو شونم


ات :مرسی

کوک :خواهش میکنم


گارسون سفارشمونو آورد


(ویو کوک)
کیک و قهوه مونو که خوردیم میخواستم حساب کنم که یهو ات گفت


ات :بزار من حساب کنم


کوک :نوچ نمیزارم

ات :نه دیگه تو خیلی زحمت کشیدی من حساب میکنم


میخواستم کارت بکشم که کوک دستمو گرفت


کوک: عمرن بزارم تو حساب کنی


ات :کوک منم عمرن بزارم تو حساب کنی



که ات سریع کارت میکشه



ات: یسسس تونستم


کوک: آخرشم نذاشتی حساب کنم( خنده)


ات :دفعه بعدی تو حساب کن


(ویو ات )
رفتیم تو ماشین کوک منو رسوند دمه خونم اما وقتی میخواستم برم دستمو گرفت


کوک: ات راستش یه چیزی میخوام بهت بگم


ات: چ...چی


کوک: م..من دوست دارم


ات: من


کوک: میدونم حسم یه طرفس اصلا فراموشش کن

ات: منم دوست دارم


کوک: چیی (تعجب )


ات: خب منم دوست دارم


(ویو کوک )
وقتی بهم گفت منم دوست دارم آنقدر خوشحال شدم سرمو بردم جلوش یه نگاه به لباش کردم و
دمه گوشش گفتم اجازه دارم


ات: اوهوم


(ویو ات)
کوک لباشو گذاشت رو لب هام آروم مک میزد منم همکاری میکردم دست های عضله ایش رو یکیشو برد سمت رونم و فشار میداد و اون یکی رو دور کمرم حلقه کرد منم دستمو دور گردنش حلقه کردم و ادامه دادیم


(بعد از ۱۰ مین )

نفس کم آوردم زدم به شونش که ولم کرد


ات: اهه اهه( نفس زنان)

کوک: خوبی


ات :ا..اره( خجالت )


کوک: تو گوجه ای یا دوست دختر من


ات: یااااا


کوک :(خنده خرگوشی)


ات:( میخنده )

ات :من باید برم بای بای

کوک: باشه خدافظ


ات لپ کوک رو میبوسه


ات :مرسی بابت همه چی

کوک: بامزه‌ی من برو تا نخوردمت نگرفت

ات: اگه منو بخوری دیگه ات نداری

کوک: خب میتونم یه کار دیگه کنم بیبی

ات: من برام بهتره که برم بای

پایان
دیدگاه ها (۹)

خوشگللاااا سیصد تایی شدیمممممممممممم هوراااااااا🥳🥳🥳

دو پارتی

دو پارتی

تک پارتی

عشق چیز خوبیه پارت ۶صبح از خواب بلند شدم لباسمو عوض کردم و ا...

پارت ۱

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط