مافیای جذاب من
مافیای جذاب من
P_¹
ا/ت ویو
صبح با خوشحالی از خواب بلند شدم معرفیه من سلام ا/ت هستم 21سالمه با پدر و مادر و بابام و مادر بزرگم زندکی میکنیم و توی این خونه حرف حرفه مادر بزرگه خب امروز میرم تو 22سال خیلی خوشحالم واقعا خب بریم ادامه روز
(علامت ها پدر ا/ت +مادر ا/ت _ علامت مادر بزرگ ا/ت =)
از تخت اومدم پایین رفتم دستشویی ومارهای مربوطه رو انجام دادم و رفتم پایین
ا/ت: سلام مامان
+سلام دخترم خوبی
ا/ت: خوبم مرسی..... بنظرت امروز چه روزیه
+هیچی.... آها تولدته
ا/ت: آرهههه خیلی خوشحالم می خوام با دوستام برم بیرون و بد دوشتام تولدم و جشن بگیرم
+با
_چه غلاطا
ا/ت: ب.... با... بابا
_نمیشه بری بیرون دختر شب یه مهمون داریم
ا/ت: اوفففف کی هست
_پارک جیمین
ا/ت: همون مافیایه بزگ که پلیسا هم ازش میترسن
_آره
ا/ت: مثلا بیاد اینجا چیکار
_خواستگاریه تو
ا/ت: چ... چیییییی(داد)
=صدات و بیا پایین
ا/ت: س... سلام مادر بزرگ(تعظیم)
=چته دختر مخالفطی داری
ا/ت: آره مادر بزرگ من نمیتونم با این پارک جیمین ازدواج کنم چون...... اصلا با هرکس بگید ازدواج میکنم غیر از این
=دختر امروز تولدته برو یه لباس قشنگ بپوش با دوستات جشن بگیر ساعت 8 ام خونه باش باید آماده شید
ا/ت: چشم مادر بزرگ(تعظیم و رفت)
زنگ زدم دوستم و بهم گفت نمیتونن بیان ناراحت شدم قراره لدترین روز تولدم شه لباسم و با لباس راحتی عوض کردم(اسلاید بعد) بعد رو تخت دراز کشیدم و گفتم: تولدم مبارک🍓❤️
و بعد رفتم تو گوشیم گشتم ساعت دو بود رفتم ناهار
ا/ت: میگم مادر جون
=چیه
ا/ت: ببخشید
(تلفنش زنگ خورد)
ا/ت: الو
×آماده شو دارم میام بریم بیرون
ا/ت: چی اما...
×حرف نباشه آماده شو پنج دقبقه دیگه دمه درم
ا/ت: اوففف باش
قط کردن
=کی بود
ا/ت: دوستم داره میاد ببرتم جایی
=زود بیا دخترم
ا/ت: اوففف باشه مادر بزرگ برم آماده شم
الان برم دو پارت دیگه بنویسم
P_¹
ا/ت ویو
صبح با خوشحالی از خواب بلند شدم معرفیه من سلام ا/ت هستم 21سالمه با پدر و مادر و بابام و مادر بزرگم زندکی میکنیم و توی این خونه حرف حرفه مادر بزرگه خب امروز میرم تو 22سال خیلی خوشحالم واقعا خب بریم ادامه روز
(علامت ها پدر ا/ت +مادر ا/ت _ علامت مادر بزرگ ا/ت =)
از تخت اومدم پایین رفتم دستشویی ومارهای مربوطه رو انجام دادم و رفتم پایین
ا/ت: سلام مامان
+سلام دخترم خوبی
ا/ت: خوبم مرسی..... بنظرت امروز چه روزیه
+هیچی.... آها تولدته
ا/ت: آرهههه خیلی خوشحالم می خوام با دوستام برم بیرون و بد دوشتام تولدم و جشن بگیرم
+با
_چه غلاطا
ا/ت: ب.... با... بابا
_نمیشه بری بیرون دختر شب یه مهمون داریم
ا/ت: اوفففف کی هست
_پارک جیمین
ا/ت: همون مافیایه بزگ که پلیسا هم ازش میترسن
_آره
ا/ت: مثلا بیاد اینجا چیکار
_خواستگاریه تو
ا/ت: چ... چیییییی(داد)
=صدات و بیا پایین
ا/ت: س... سلام مادر بزرگ(تعظیم)
=چته دختر مخالفطی داری
ا/ت: آره مادر بزرگ من نمیتونم با این پارک جیمین ازدواج کنم چون...... اصلا با هرکس بگید ازدواج میکنم غیر از این
=دختر امروز تولدته برو یه لباس قشنگ بپوش با دوستات جشن بگیر ساعت 8 ام خونه باش باید آماده شید
ا/ت: چشم مادر بزرگ(تعظیم و رفت)
زنگ زدم دوستم و بهم گفت نمیتونن بیان ناراحت شدم قراره لدترین روز تولدم شه لباسم و با لباس راحتی عوض کردم(اسلاید بعد) بعد رو تخت دراز کشیدم و گفتم: تولدم مبارک🍓❤️
و بعد رفتم تو گوشیم گشتم ساعت دو بود رفتم ناهار
ا/ت: میگم مادر جون
=چیه
ا/ت: ببخشید
(تلفنش زنگ خورد)
ا/ت: الو
×آماده شو دارم میام بریم بیرون
ا/ت: چی اما...
×حرف نباشه آماده شو پنج دقبقه دیگه دمه درم
ا/ت: اوففف باش
قط کردن
=کی بود
ا/ت: دوستم داره میاد ببرتم جایی
=زود بیا دخترم
ا/ت: اوففف باشه مادر بزرگ برم آماده شم
الان برم دو پارت دیگه بنویسم
۳۵.۰k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.