🖤فیک مافیایی شب پارت5🖤
🖤فیک مافیایی شب پارت5🖤
راوی:بادیگارد رفت پیش
جناب تهیونگ و گفت...
بادیگارد:جناب تهیونگ اون دختره بهوش اومده ..
تهیونگ: عه بیا بریم ببینم..
رونا: داشتم گریه میکردم که یهو در باز شد و بلند شدم گفتم..
من کجام؟ شما کی هستین؟
تهیونگ: خفه شو انقدر سوال میپرسی اینجا فقط من سوال میپرسم توام جواب میدی..
رونا: جناب عالی کی باشی که جواب بدم گفتم من کجاااااام؟ (با داد)
راوی: وقتی رونا داد زد تهیونگ عصبانی شد و سیلی محکم به
رونا زد که رونا پرت شد
روی زمین..
رونا: خیلی دردم اومد و لبم زخم شد ویه نیشخنده زدم
گفتم تو فکر کردی..
کی هستی که منو اینجوری میزنی هاا
تهیونگ: وقتی اینجوری حرف زد یکی دیگه زدم توی گوشش
حالا فهمیدی کی هستم....
راوی:بادیگارد رفت پیش
جناب تهیونگ و گفت...
بادیگارد:جناب تهیونگ اون دختره بهوش اومده ..
تهیونگ: عه بیا بریم ببینم..
رونا: داشتم گریه میکردم که یهو در باز شد و بلند شدم گفتم..
من کجام؟ شما کی هستین؟
تهیونگ: خفه شو انقدر سوال میپرسی اینجا فقط من سوال میپرسم توام جواب میدی..
رونا: جناب عالی کی باشی که جواب بدم گفتم من کجاااااام؟ (با داد)
راوی: وقتی رونا داد زد تهیونگ عصبانی شد و سیلی محکم به
رونا زد که رونا پرت شد
روی زمین..
رونا: خیلی دردم اومد و لبم زخم شد ویه نیشخنده زدم
گفتم تو فکر کردی..
کی هستی که منو اینجوری میزنی هاا
تهیونگ: وقتی اینجوری حرف زد یکی دیگه زدم توی گوشش
حالا فهمیدی کی هستم....
۲۳.۲k
۲۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.