عشق یا نفرت؟
عشق یا نفرت؟
part ¹⁵
تونستم وارد عمارت بشم اما.....
+: تو کی هستی؟
چانسو: م..من...من
"که اون زن داد زد و گفت"
+: دزد...دزد بگیریدش!
"که در کسری از ثانیه یه سری آدم اومدن و منو گرفتن....مدتی بعد مردی اومد نگاه کردم دیدم همون جئونجونگکوکه"
کوک: تو توی عمارت مت چیکار میکنی؟
چانسو: من...من...
کوک: حرف بزن دیگهه "داد"
از آدمای دو یون هستی؟
چانسو:......
کوک: انقدر شکنجش بدید تا حرف بزنه فهمیدید؟!
زیر دستای کوک: بله قربان
فردا
ویو ات:
دوباره یه روز کسل کنندهی دیگه
رفتم پیش آجوما...هرچی اسرار کرد یه چیز بخورم اما هیچی نخوردم...اشتهای هیچ چیز رو ندارم
رفتم تو باغ
نمیدونم چرا ولی از باغ این عمارت خیلی خوشم میاد
تو باغ که بودم یهو صدای درخواست کمک یه نفر رو شنیدم!
انگار از زیر زمین میومد
رفتم ببینم چه خبره
در زیر زمین قفل بود
با صدای آروم گفتم:
ات: کی اونجاس؟
چانسو: لطفا...لطفا منو نجات بده خواهش میکنمم!
ات: چرا باید کمکت کنم؟ مگه بیکارم
چانسو: تو خدمتکار اینجایی؟
ات: آره
چانسو: اگه کمکم کنی فرار کنم منم کمکت میکنم از عمارت جئون فرار کنی !
ات: عاممم....فکر خوبیه....باشه کمکت میکنم
"گیره ای که به موهام بود رو درآوردم و از سنجاق اون کمک گرفتم تا درو باز کنم و موفق شدم....اما وقتی درو باز کردم دیدم کسی که اونجا بود چانسو عه!"
ات: چ..چانسو
چانسو: ات!
ات: تو...اینجا چیکار میکنی؟
چانسو: ات دستام رو باز کن همه چیو برات توضیح میدم
"دلم نمیخواست کمکش کنم چون اون باهام بد رفتاری کرد و منو از خونش پرت کرد بیرون....ولی خوب رفتم و دستاش رو باز کردم"
چانسو: من اومدم تو رو نجات بدم
ات: منو؟ حالا که من نجاتت دادم!
چانسو: تیکه ننداز....ببخشید که تو رو از خونم پرت کردم بیرون....با رئیسم دعوام شد و اون منو اخراج کرد منم عصبانی بودم و....سر تو خالی کردم....ببخشید
ات:......
چانسو: الان تا جئونکوک نیومده زود باش فرار کنیم!
ات: هوفف باشه
"به نظر میومد راست میگه پس حرفش رو باور کردم و قبول کردم که باهاش فرار کنم
اما وقتی داشتیم فرار میکردیم یه دفعه جونگکوک جلومون ظاهر شد!
آخر شب هم یه سناریو میذارم
از کسایی که درخواست سناریو کرده بودن معذرت میخوام که انقدر طول میکشه💗
#فیک#فیک_بی_تی_اس#فیک_تهیونگ#فیک_جونگ_کوک#فیک_جیمین#فیکشن#فیک_شوگا
#فیک_جیهوپ#فیک_نامجون#فیک_جین#سناریو#سناریو_بی_تی_اس#سناریودرخواستی#وانشات#تکپارتی#جیمین#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#تهیونگ
#جونگکوک#کیم_نامجون#کیم_سوکجین#مین_یونگی#جانگ_هوسوک#پارک_جیمین#کیم_تهیونگ#جئون_جونگکوک#بی_تی_اس#کوک#وی#کوکی#هوسوک#یونگی#ورلد_واید_هندسا#سوکجین#هوپی#هوبی
#ته_ته#مونی#موچی#نامی#بانی #هانی#آر_ام#شوگولی#بلک_پینک#بلینک#اکسو #اکسوال#استری_کیدز#استرو#استی#آرمی
part ¹⁵
تونستم وارد عمارت بشم اما.....
+: تو کی هستی؟
چانسو: م..من...من
"که اون زن داد زد و گفت"
+: دزد...دزد بگیریدش!
"که در کسری از ثانیه یه سری آدم اومدن و منو گرفتن....مدتی بعد مردی اومد نگاه کردم دیدم همون جئونجونگکوکه"
کوک: تو توی عمارت مت چیکار میکنی؟
چانسو: من...من...
کوک: حرف بزن دیگهه "داد"
از آدمای دو یون هستی؟
چانسو:......
کوک: انقدر شکنجش بدید تا حرف بزنه فهمیدید؟!
زیر دستای کوک: بله قربان
فردا
ویو ات:
دوباره یه روز کسل کنندهی دیگه
رفتم پیش آجوما...هرچی اسرار کرد یه چیز بخورم اما هیچی نخوردم...اشتهای هیچ چیز رو ندارم
رفتم تو باغ
نمیدونم چرا ولی از باغ این عمارت خیلی خوشم میاد
تو باغ که بودم یهو صدای درخواست کمک یه نفر رو شنیدم!
انگار از زیر زمین میومد
رفتم ببینم چه خبره
در زیر زمین قفل بود
با صدای آروم گفتم:
ات: کی اونجاس؟
چانسو: لطفا...لطفا منو نجات بده خواهش میکنمم!
ات: چرا باید کمکت کنم؟ مگه بیکارم
چانسو: تو خدمتکار اینجایی؟
ات: آره
چانسو: اگه کمکم کنی فرار کنم منم کمکت میکنم از عمارت جئون فرار کنی !
ات: عاممم....فکر خوبیه....باشه کمکت میکنم
"گیره ای که به موهام بود رو درآوردم و از سنجاق اون کمک گرفتم تا درو باز کنم و موفق شدم....اما وقتی درو باز کردم دیدم کسی که اونجا بود چانسو عه!"
ات: چ..چانسو
چانسو: ات!
ات: تو...اینجا چیکار میکنی؟
چانسو: ات دستام رو باز کن همه چیو برات توضیح میدم
"دلم نمیخواست کمکش کنم چون اون باهام بد رفتاری کرد و منو از خونش پرت کرد بیرون....ولی خوب رفتم و دستاش رو باز کردم"
چانسو: من اومدم تو رو نجات بدم
ات: منو؟ حالا که من نجاتت دادم!
چانسو: تیکه ننداز....ببخشید که تو رو از خونم پرت کردم بیرون....با رئیسم دعوام شد و اون منو اخراج کرد منم عصبانی بودم و....سر تو خالی کردم....ببخشید
ات:......
چانسو: الان تا جئونکوک نیومده زود باش فرار کنیم!
ات: هوفف باشه
"به نظر میومد راست میگه پس حرفش رو باور کردم و قبول کردم که باهاش فرار کنم
اما وقتی داشتیم فرار میکردیم یه دفعه جونگکوک جلومون ظاهر شد!
آخر شب هم یه سناریو میذارم
از کسایی که درخواست سناریو کرده بودن معذرت میخوام که انقدر طول میکشه💗
#فیک#فیک_بی_تی_اس#فیک_تهیونگ#فیک_جونگ_کوک#فیک_جیمین#فیکشن#فیک_شوگا
#فیک_جیهوپ#فیک_نامجون#فیک_جین#سناریو#سناریو_بی_تی_اس#سناریودرخواستی#وانشات#تکپارتی#جیمین#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#تهیونگ
#جونگکوک#کیم_نامجون#کیم_سوکجین#مین_یونگی#جانگ_هوسوک#پارک_جیمین#کیم_تهیونگ#جئون_جونگکوک#بی_تی_اس#کوک#وی#کوکی#هوسوک#یونگی#ورلد_واید_هندسا#سوکجین#هوپی#هوبی
#ته_ته#مونی#موچی#نامی#بانی #هانی#آر_ام#شوگولی#بلک_پینک#بلینک#اکسو #اکسوال#استری_کیدز#استرو#استی#آرمی
۱۷.۳k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.