fake kook
fake kook
part*24
داشتم بوسش میکردم اونم باهام همکاری میکرد که وسطش
ا.ت: ببخشید نفسم گرفت
کوک: خب اگه میخوای تا بوسه تموم کنیم بریم راند دوم
ا.ت:باشه
رفتم نزدیکش اروم اروم دکمه لباسشو باز کردم
ا.ت: یه لحظه
کوک: چیه
ا.ت: هیچی
لباسشو در اوردم و اون فقط خودشو نگاه میکرد
کوک: چیزی شده
ا.ت: ها
کوک: اگه میخوای تا بیخیال شدیم
ا.ت: نه
کوک: هر جور که میخوای باشه
ا.ت دیگه هیچی تنش نبود از تخت بلند شدم
پتو کامل گذاشت روی خودش
کوک: چیشد باز
ا.ت: میترسم احساس خوبی ندارم
رفتم پیشش
کوک: ببینمت قشنگم نترس عزیزدلم من که ترو دوست دارم چرا بخوام کاری کنم که بترسی یا دردت بگیره کمکت میکنم باهاش کنار بیای
ا.ت: باشه
کوک: چرا اینقدر سردی خیلی ترسیدی
ا.ت: اهمم
کوک: کمکت میکنم
ا.ت: چیکار کنم
کوک: بهت میگم اول پتو بکش اونور
ا.ت: باشه
کوک: اجازه میدی بهت دست بزنم
ا.ت:باشه اجازه میدم
اروم دست میکشیدم روی بدنش اونم فقط نگام میکرد
کوک: خب اجازه میدی دیگه بتونم کار اصلی رو انجام بدم
ا.ت: میتونی هنوز کمی بهم دست بزنی تا گرم بشم عادت کنم بعد
کوک: باشه عشقم
#فیک
#سناریو
#کوک
part*24
داشتم بوسش میکردم اونم باهام همکاری میکرد که وسطش
ا.ت: ببخشید نفسم گرفت
کوک: خب اگه میخوای تا بوسه تموم کنیم بریم راند دوم
ا.ت:باشه
رفتم نزدیکش اروم اروم دکمه لباسشو باز کردم
ا.ت: یه لحظه
کوک: چیه
ا.ت: هیچی
لباسشو در اوردم و اون فقط خودشو نگاه میکرد
کوک: چیزی شده
ا.ت: ها
کوک: اگه میخوای تا بیخیال شدیم
ا.ت: نه
کوک: هر جور که میخوای باشه
ا.ت دیگه هیچی تنش نبود از تخت بلند شدم
پتو کامل گذاشت روی خودش
کوک: چیشد باز
ا.ت: میترسم احساس خوبی ندارم
رفتم پیشش
کوک: ببینمت قشنگم نترس عزیزدلم من که ترو دوست دارم چرا بخوام کاری کنم که بترسی یا دردت بگیره کمکت میکنم باهاش کنار بیای
ا.ت: باشه
کوک: چرا اینقدر سردی خیلی ترسیدی
ا.ت: اهمم
کوک: کمکت میکنم
ا.ت: چیکار کنم
کوک: بهت میگم اول پتو بکش اونور
ا.ت: باشه
کوک: اجازه میدی بهت دست بزنم
ا.ت:باشه اجازه میدم
اروم دست میکشیدم روی بدنش اونم فقط نگام میکرد
کوک: خب اجازه میدی دیگه بتونم کار اصلی رو انجام بدم
ا.ت: میتونی هنوز کمی بهم دست بزنی تا گرم بشم عادت کنم بعد
کوک: باشه عشقم
#فیک
#سناریو
#کوک
۱۲.۳k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.