عشق به توان چند

"عشق به توان چند؟"
P5

☆اسم فیک تغییر کرد☆

ویو هانا
به زور بغضمو قورت دادم
-هه ببینم تو داری گریه میکنی؟
+نخیرم
-دروغگوی خوبی نیستی کوچولو
+دروغ نمیگم
-بیخیال.. بگو بینم اینجا کس دیگه ای هم هست؟
+آره.. ولی الان شیفت کاریشون تموم شده
-پس تو چرا موندی؟
+خواستم یه سر بهت بزنمو برم
-هه توی فسقلی چیکار میتونی برام بکنی؟
+یعنی چی؟
-یعنی اینکه توی این ساختمون بزرگ اونم تنها نمیترسی الان بیام و بکشمت؟
+نه نمی‌ترسم چیزی برای ترسیدن نیست
-هه.. فک کردی شجاعی « آروم »
+چیزی گفتی؟
-نه
+از فردا حرف میزنیم راجب زندگیت تا بتونم کمکت کنم و حالت خوب بشه
-واقعا فکر کردی من راجب زندگیم بهت میگم؟.. کور خوندی جوجه
+الان بهتره استراحت کنی منم دیگه میرم
خواستم بلند شم که گفت
-منو ببر بیرون میخوام برم خونه
+تو باید اینجا بمونی
و رفتمو درو پشت سرم کلید کردم

شرطا نرسید ولی گذاشتم
لایک : 5

حمایت؟
دیدگاه ها (۱)

سناریو«وقتی دعوا میکنی و میزنه تو گوشت بعد میفهمه حامله ای»ن...

"عشق به توان چند؟"P6ویو هانارفتم طبقه پایین و وسایلامو برداش...

سناریو BTS« وقتی از هم جدا شدید و همو بیرون اتفاقی میبینید »...

سناریو BTS« وقتی اولین بار میبینت »نامجون : ممکنه خوشگلیت کا...

من عاشق شدمپارت (27)☆☆☆☆☆☆☆خانم لونا:وای امروز مگه شیفت هه س...

#عشق_جنایت 🔪پارت49جینو/یِنا:امشب ترجیح میدیم پیش هم بخوابیم(...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط