پارت ۴۱
#مینجی
نگرانش بودم،یهو دپرس شدع بود،چیزی نگفتم و سعی کردم ارومش کنم
دستمو توی موهای بلند و بهم ریختش کردم،با چشای پر از خستگی نگام میکرد،نگاهمو به سقف دوختم،رفتم تو فکر و دوباره بخاطر داشتن تهیونگ ذوق کردم و لبخند زدم،بعضی وقتا یه حسی میومد و بهم میگفت این یه رویای شیرین ولی کوتاهه،اما هربار با بوسه های ته این حس دور میشد و با خودم میگفتم یه خواب نمیتونه انقدر شیرین باشه...یکم گذشت و من همچنان مشغول نوازش موهای تهیونگ بودم..نفس عمیق کشیدم
○:میدونی ته... من خیلی خوش شانسم...انگار الان کل بدشانسیای زندگیم داره با تو برام جبران میشه... موقعی که دستامو میگیری،بغلم میکنی،موهامو نوازش میکنی و حتی وقتایی ک منو میبوسی من دوباره متولد میشم...کنارت هیچ چیز بدیو حس نمیکنم... همیشه از خودم میپرسیدم...چرا انقدر تنهام...چرا انقدر بدبختم...چرا این همه سختی فقط واسه منه...الان جوابشو پیدا کردم...چون قرار بوده یه روزی به تو که همه ارزوم بودی برسم و من ازش خبر نداشتم...واقعا مث یه رویا میمونه...راستش من همیشه دوست داشتم و حمایتت میکردم...صدات،استایلت،چشمات،موهات،دستات و حرکاتت همیشه منو مجذوب تو میکرد...ولی از وقتی ک از نزدیک دیدمت تازه فهمیدم چقدر..چقدر عاشقتم... یه روزی میشستم و غصه میخوردم و ارزو میکردم که از ردیف اخر کنسرت ببینمت و صدات و بشنوم...ولی الان هرشب تو بغل گرم تو خوابم میبره و صبح با حس دستات توی موهام و صورتم بیدار میشم....واقعا قشنگ نیست؟! ...تهیونگااا
با تعجب سرمو اوردم بالا و دیدم خوابش برده..خیلی کیوت خوابیده بود
○:یاااا...من این همه حرف زدم بهت...
باورم نمیشد این ادم کیوت همون ددی هات رو استیج باشه لبخندی زدم و سرشو اروم از روی شکمم برداشتم و بالشت زیر سرش گذاشتم،بوسه ای رو گونش گذاشتم و کنارش خوابیدم
#جونگکوک
با نور کم آفتاب که تو صورتم میخورد بیدار شدم،وقتی دستای حلقع شده کایلا دور خودمو دیدم لبخند دندون نمایی زدم موهاشو از صورتش کنار زدم،اروم اروم گونشو نوازش کردم،دلم میخواستم هرروز همینجوری بیدار بشم،ولی تا کی..این رابطه ممکن بود واسم دردسر بشع...نه فقط من...باید به هوپی و تهیونگم هشدار بدم...اگه پی دی نیم بفهمه..نه نه اصلا خیلی بد میشه....ولی قلبامون چی میشد عشق بی اندازمون نسبت دخترا...نمیتونستیم جلوی این عشق و بگیریم...پس باید مخفیانه و بااحطیاط رفتار میکردیم
ادامه پارت لعد^_^
لایک کامنت یادتون نره^_^
نگرانش بودم،یهو دپرس شدع بود،چیزی نگفتم و سعی کردم ارومش کنم
دستمو توی موهای بلند و بهم ریختش کردم،با چشای پر از خستگی نگام میکرد،نگاهمو به سقف دوختم،رفتم تو فکر و دوباره بخاطر داشتن تهیونگ ذوق کردم و لبخند زدم،بعضی وقتا یه حسی میومد و بهم میگفت این یه رویای شیرین ولی کوتاهه،اما هربار با بوسه های ته این حس دور میشد و با خودم میگفتم یه خواب نمیتونه انقدر شیرین باشه...یکم گذشت و من همچنان مشغول نوازش موهای تهیونگ بودم..نفس عمیق کشیدم
○:میدونی ته... من خیلی خوش شانسم...انگار الان کل بدشانسیای زندگیم داره با تو برام جبران میشه... موقعی که دستامو میگیری،بغلم میکنی،موهامو نوازش میکنی و حتی وقتایی ک منو میبوسی من دوباره متولد میشم...کنارت هیچ چیز بدیو حس نمیکنم... همیشه از خودم میپرسیدم...چرا انقدر تنهام...چرا انقدر بدبختم...چرا این همه سختی فقط واسه منه...الان جوابشو پیدا کردم...چون قرار بوده یه روزی به تو که همه ارزوم بودی برسم و من ازش خبر نداشتم...واقعا مث یه رویا میمونه...راستش من همیشه دوست داشتم و حمایتت میکردم...صدات،استایلت،چشمات،موهات،دستات و حرکاتت همیشه منو مجذوب تو میکرد...ولی از وقتی ک از نزدیک دیدمت تازه فهمیدم چقدر..چقدر عاشقتم... یه روزی میشستم و غصه میخوردم و ارزو میکردم که از ردیف اخر کنسرت ببینمت و صدات و بشنوم...ولی الان هرشب تو بغل گرم تو خوابم میبره و صبح با حس دستات توی موهام و صورتم بیدار میشم....واقعا قشنگ نیست؟! ...تهیونگااا
با تعجب سرمو اوردم بالا و دیدم خوابش برده..خیلی کیوت خوابیده بود
○:یاااا...من این همه حرف زدم بهت...
باورم نمیشد این ادم کیوت همون ددی هات رو استیج باشه لبخندی زدم و سرشو اروم از روی شکمم برداشتم و بالشت زیر سرش گذاشتم،بوسه ای رو گونش گذاشتم و کنارش خوابیدم
#جونگکوک
با نور کم آفتاب که تو صورتم میخورد بیدار شدم،وقتی دستای حلقع شده کایلا دور خودمو دیدم لبخند دندون نمایی زدم موهاشو از صورتش کنار زدم،اروم اروم گونشو نوازش کردم،دلم میخواستم هرروز همینجوری بیدار بشم،ولی تا کی..این رابطه ممکن بود واسم دردسر بشع...نه فقط من...باید به هوپی و تهیونگم هشدار بدم...اگه پی دی نیم بفهمه..نه نه اصلا خیلی بد میشه....ولی قلبامون چی میشد عشق بی اندازمون نسبت دخترا...نمیتونستیم جلوی این عشق و بگیریم...پس باید مخفیانه و بااحطیاط رفتار میکردیم
ادامه پارت لعد^_^
لایک کامنت یادتون نره^_^
۲۲.۲k
۲۹ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.