رز مشکی
رز مشکی
پارت دو
ب. ه:(رسید شرکت) خب بالاخره رسیدم حالا باید راضیش کنم خیلی قرار سخت یاشه هعی
علامت هلن از این به بعد +
+داشتم بیرون نگاه میکردم که دیدم برادرم داره میاد
ویو نامجون
امروز ام وی ای (نمدونم درست نوشتم یا نه) با یکی از ایدلا تموم شد تازه میخواستم استراحت کنم که بعله دیدم یه بند خدای اومده شایعه درست کرده که من با (اسمام ته کشیده یه بنده خدا) قرار میزارم حالا بیا خبرنگارارو و اخبارو قانع کن که دروغ وای این چی (یه عکسی میبینه که پخش شده)
داخل شرکت هلن
ب. ه بریم تو کارش
+بخدا اگه دوباره اومده باش که درمورد والدینم حرف بزنه همچی بهش میگم
ب. ه (وارد اتاق میشه) به خواهر گلم چطوره
+عالی همین کم بود که انگل اجتماعی وارد شرکتم شه(با کنایه)
ب. ه وا خواهر گلم اومدم دو کلام باهات حرف بزنم عزیزم بشین
+خدا بخیر کنه
ب. ه خواهر گلم
+(وسط حرفش) میدونم میخوای بگی که برگردم والدینمون تغیر کردن (سرد)
ب. ه چی تو از کجا میدونی (تعجب)
+من از کجا میدونم هنوز نفهمیدی که به لطف والدینت بزرگترین مافیا جهان شدم (داد)
ب. ه کافی دیگه همش میگی بهت بد کردن اشغالن پسفترتن (درست نوشتم) ولی نمیگی چرا (عصبی)
+چرا چون... چون.. اه ولش (عصبی. ناراحت)
ب. ه حق منم هس که بدونم (عربده)
+چیو میخوای بدونی اینکه والدینت اشغالن اینکه از بچگی منو کتک میزدن و شکنجه میدادن یا... یا.. اینکه یک بار انقدر منو کتک زدن و شکنجه دادن که و شکجه دادن که دوماه رفتم کما میخای اینا رو بدونی (اولش عربده و عصبی اخرش بعغم داشت)
ب. ه همش دروغه دورغ بگو (تعجب) باتوم بگو دروغ (داد و بغض)
+بنظرت چرا دوماه رفتم کما
ب. ه لطفا بخاطر من اونا عوض شدن تغیر کردن یه شانس دیگه بهشون بده (اروم)
هلن رفت جلو شیشه وایستاد شرکتش چند طبقس بعد دیواراش شیشه ای اتاقشم طبقه اخر
+تو تضمین میکنی که عوض شدن (ناراحت)
ب.ه ازه تضمین میکنم
+باشه
ب. ه چی باشه (تعجب فراوان)
+اره حالا برو بیرون البته قبلش بگو کجا بیام چه ساعتی
ب. ه باش لوکیشن میفرستم بای
ویو هلن
اگر بخوام برادرمو قانع کنم باید قبول میکردم تازه میتونم انتقامم بگیر فقط باید بفهمم نقششون چی و دوستامو راضی کنم
میشه منو بالایک و فالوت خوشحال کنی قشنگم
پارت دو
ب. ه:(رسید شرکت) خب بالاخره رسیدم حالا باید راضیش کنم خیلی قرار سخت یاشه هعی
علامت هلن از این به بعد +
+داشتم بیرون نگاه میکردم که دیدم برادرم داره میاد
ویو نامجون
امروز ام وی ای (نمدونم درست نوشتم یا نه) با یکی از ایدلا تموم شد تازه میخواستم استراحت کنم که بعله دیدم یه بند خدای اومده شایعه درست کرده که من با (اسمام ته کشیده یه بنده خدا) قرار میزارم حالا بیا خبرنگارارو و اخبارو قانع کن که دروغ وای این چی (یه عکسی میبینه که پخش شده)
داخل شرکت هلن
ب. ه بریم تو کارش
+بخدا اگه دوباره اومده باش که درمورد والدینم حرف بزنه همچی بهش میگم
ب. ه (وارد اتاق میشه) به خواهر گلم چطوره
+عالی همین کم بود که انگل اجتماعی وارد شرکتم شه(با کنایه)
ب. ه وا خواهر گلم اومدم دو کلام باهات حرف بزنم عزیزم بشین
+خدا بخیر کنه
ب. ه خواهر گلم
+(وسط حرفش) میدونم میخوای بگی که برگردم والدینمون تغیر کردن (سرد)
ب. ه چی تو از کجا میدونی (تعجب)
+من از کجا میدونم هنوز نفهمیدی که به لطف والدینت بزرگترین مافیا جهان شدم (داد)
ب. ه کافی دیگه همش میگی بهت بد کردن اشغالن پسفترتن (درست نوشتم) ولی نمیگی چرا (عصبی)
+چرا چون... چون.. اه ولش (عصبی. ناراحت)
ب. ه حق منم هس که بدونم (عربده)
+چیو میخوای بدونی اینکه والدینت اشغالن اینکه از بچگی منو کتک میزدن و شکنجه میدادن یا... یا.. اینکه یک بار انقدر منو کتک زدن و شکنجه دادن که و شکجه دادن که دوماه رفتم کما میخای اینا رو بدونی (اولش عربده و عصبی اخرش بعغم داشت)
ب. ه همش دروغه دورغ بگو (تعجب) باتوم بگو دروغ (داد و بغض)
+بنظرت چرا دوماه رفتم کما
ب. ه لطفا بخاطر من اونا عوض شدن تغیر کردن یه شانس دیگه بهشون بده (اروم)
هلن رفت جلو شیشه وایستاد شرکتش چند طبقس بعد دیواراش شیشه ای اتاقشم طبقه اخر
+تو تضمین میکنی که عوض شدن (ناراحت)
ب.ه ازه تضمین میکنم
+باشه
ب. ه چی باشه (تعجب فراوان)
+اره حالا برو بیرون البته قبلش بگو کجا بیام چه ساعتی
ب. ه باش لوکیشن میفرستم بای
ویو هلن
اگر بخوام برادرمو قانع کنم باید قبول میکردم تازه میتونم انتقامم بگیر فقط باید بفهمم نقششون چی و دوستامو راضی کنم
میشه منو بالایک و فالوت خوشحال کنی قشنگم
۲.۹k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.