رز مشکی
رز مشکی
هلن: یک دختر جذاب و کیوت با قد 178از بچگی مورد ازار و اذیت و کتک و شکنجه پدر مادرش قرار میگرفت
نامجون: میدونید دیگه دومین مافیا بزرگ دنیا
ویو هلن
امروز هم مثل روز هی دیقه بایدبلند شم و برم کمپانی مدلینگم من هلنم از بچگی مورد از پدر مادرم کتک میخوردم و منو شکنجه میدادند یک بار شدت کتک و شکجنه هاشون انقدر زیاد بود که من دوما به کما رفتم دردناک اما به لطف دوستام هنوز ادامه میدم. مادر وپدرم با دوستی من با لیا و انیتا و ایزابل مخالفت میکردن اما من مخفیانه باهاشون دوستی میکردم. والدینم به من میگفتن که باید دکتر بشی و تجربی بخونی ولی من تونستم بزور قانعشون کنم که طراحی مد بخونم اونم و اونا هم فکر میکردن من برای این میگم که مدل شم و قبول کردن خب من از 18سالگی مدل شدم و چهار سال طول کشید دانشگاهم من دانشجو که بودم طراحی هامو به شرکت ها مدلین میفروختم. با پول طراحی هام تونستم یک شرکت مدلینگ بزنم وبه لطف خانوادمبزرگترین مافیا جهان شدم یعنی دوشز. از خانوادم جدا شدم من تا به امروز خبری ازشون نداشتم و فقط بابرادرم در ارتباط هستم (الان 29سالش)
بردار هلن ب. ه مینویسم
ویو ب. ه
امروز قراره به دیدنم خواهرم برم تا برشگردونم میدونم که به این اسونی قانع نمیشه اما والدینم عوض شدن با اینکه من نمیدونم که چرا اصلا رفته(مادر پدرش دور از چشم داداشش شکنجش میکردن) خب باید برم شرکت مدلینگ خواهرم من دوسال بعد از ترک کردن اون باهاش ارتباط برقرار کردم ولی کسی نمیدونه اون میخواست منو قانع کنه که خانوادم خیلی بدن ولی نمیگفت چرا
بالایکتون میشه منو خوشحال کنید
هلن: یک دختر جذاب و کیوت با قد 178از بچگی مورد ازار و اذیت و کتک و شکنجه پدر مادرش قرار میگرفت
نامجون: میدونید دیگه دومین مافیا بزرگ دنیا
ویو هلن
امروز هم مثل روز هی دیقه بایدبلند شم و برم کمپانی مدلینگم من هلنم از بچگی مورد از پدر مادرم کتک میخوردم و منو شکنجه میدادند یک بار شدت کتک و شکجنه هاشون انقدر زیاد بود که من دوما به کما رفتم دردناک اما به لطف دوستام هنوز ادامه میدم. مادر وپدرم با دوستی من با لیا و انیتا و ایزابل مخالفت میکردن اما من مخفیانه باهاشون دوستی میکردم. والدینم به من میگفتن که باید دکتر بشی و تجربی بخونی ولی من تونستم بزور قانعشون کنم که طراحی مد بخونم اونم و اونا هم فکر میکردن من برای این میگم که مدل شم و قبول کردن خب من از 18سالگی مدل شدم و چهار سال طول کشید دانشگاهم من دانشجو که بودم طراحی هامو به شرکت ها مدلین میفروختم. با پول طراحی هام تونستم یک شرکت مدلینگ بزنم وبه لطف خانوادمبزرگترین مافیا جهان شدم یعنی دوشز. از خانوادم جدا شدم من تا به امروز خبری ازشون نداشتم و فقط بابرادرم در ارتباط هستم (الان 29سالش)
بردار هلن ب. ه مینویسم
ویو ب. ه
امروز قراره به دیدنم خواهرم برم تا برشگردونم میدونم که به این اسونی قانع نمیشه اما والدینم عوض شدن با اینکه من نمیدونم که چرا اصلا رفته(مادر پدرش دور از چشم داداشش شکنجش میکردن) خب باید برم شرکت مدلینگ خواهرم من دوسال بعد از ترک کردن اون باهاش ارتباط برقرار کردم ولی کسی نمیدونه اون میخواست منو قانع کنه که خانوادم خیلی بدن ولی نمیگفت چرا
بالایکتون میشه منو خوشحال کنید
۲.۴k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.