دیروز ک داشتم انباری میگشتم جعبه آبرنگیوک درست سال

دیروز کِ داشتم انباریُ میگشتم، جعبه آبرنگیو،کِ درست سالِ پیش گمش کردمُ بخاطرش کلِ اتاقمو زیرُ رو کردم اخرم پیدا نشدُ من موندمُ یه اتاق بازار شامیو غر زدنایِ مادرخانم، پیدا کردم. درست زمانی که بدردم نمیخورد، ولی من پارسال این موقع احتیاج داشتم بِ تک تکِ رنگاش، شاید اگ داشتمش طرحُ نقش اون نقاشی قشنگ تر میشد،
حتی جاش یکی دیگ گرفتم میتونم بگم هرچی عیبُ ایراد بود گذاشتم روشُ همش گفتم من همون قبلیرُ میخام.
الان نه اون جدیده بدردم میخوره نه اون قدیمی قشنگه وقتی دلُ دماغ رنگُ رنگ زدن و ندارم.
منتها این وسط دارم فک میکنم اگ چن سال دیگ خودمو پیدا کنم بدردم میخوره یاچی؟
نکنه دیگ پس بزنم خودِ پیدا شدمو؟
در آخر بگم ماهیُ هم هر وقت از آب بگیری تازس تو این موضوعا صدق نمیکنه..
وقتی از وقتش بگذره تازه ترینا از کهنه ترینا کهنه ترن.


18;30,
دیدگاه ها (۱۶)

چِ لغزنده بود،چارپایهءزیرپایِ محکوم،چِ زیاد بودن تماشاچیا،هو...

حزنُ اندوه کِ میشینه رویِ جدارِ نبودنا ،اروم اروم بیقرار میش...

کمرِ بی جون جوونه امیدِ زیرِ شکستگیایِ نشکنِ قلب، شکست،آخرین...

من قول دادم بتونم،ولی دارم نمیتونم، مقصر من نیستم که دارم س...

شبی ک ولم کردی...اون شب بارون میبارید...یوری با قیافه ای شوک...

"شراب سرخ" Part: ¹¹تهیونگ: اون دختره رو پیدا کن ...!!(با صدا...

"شراب سرخ" Part: ¹¹تهیونگ: اون دختره رو پیدا کن ...!!(با صدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط