زندگی مافیایی ما
زندگی مافیایی ما
پارت اول
این سوک
با عصبانیت کلتم که مجهز به صدا خفه کنم بود و گرفتم سمتش که به تته پته افتاد
<به خدا من نمیدونستم که شما امروز میاین برای بازدید خانوم وگرنه کار ها رو درست میکردم خواهش میکنم همین یه بار و از اشتباه ام بگذرید
+مرتیکه الدنگ آخه من کی به کسی رحم کردم که الان به تو رحم کنم هانن
حالام خدافظ تا قیامت
و یه گلوله حرومش کردم مرتیکه حرومی ریده به اعصاب من بعد طلب بخشش میکنه رفتم سمت ماشین و سوار شدم و به سمت خونه رفتم آروم در ماشین و قفل کردم و رفتم داخل هوف سعی کردم خودم و شاد نشون بدم در خونه رو باز کردم و داد زدم
+یوووووووووررررررریییییییییی
/درد بی درمووووون آخه کی میخوای آدم شیییی
و یدونه زد پس کلم که برگشتم و یدونه جفتک زدم به باسنش که جیغی زد و مامان و صدا کرد که سریع جیم زدم اتاقم و در و قفل کردم راستش من خانوادم و خیلی دوست دارم و رابطه ی خوبی باهم داریم ولی اگه بفهمن من مافیام بازم باهام اینجوری رفتار میکنن؟
رفتم و لباسم و با یه دست لباس خونگی عوض کردم و رفتم پایین که یه دمپایی درست خورد وسط پیشونیم
آخ بلندی گفتم و داد زدم
+اَی ایشالا خودم خاک
میخواستم ادامه بدم که جشمم به مامان خورد که با ژستی که داشت فهمیدم اون پرت کرده پس سعی کردم جمعش کنمم
+اَی ایشالا خودم خاکستری کنم موهای زیبات وو
میخواستم ادامه بدم که ترسیدم سوتی بدم پس رفتم و نشستم روی مبل و به تلوزیون که داشت یه کارتون میداد نگاه کردمم
پارت اول
این سوک
با عصبانیت کلتم که مجهز به صدا خفه کنم بود و گرفتم سمتش که به تته پته افتاد
<به خدا من نمیدونستم که شما امروز میاین برای بازدید خانوم وگرنه کار ها رو درست میکردم خواهش میکنم همین یه بار و از اشتباه ام بگذرید
+مرتیکه الدنگ آخه من کی به کسی رحم کردم که الان به تو رحم کنم هانن
حالام خدافظ تا قیامت
و یه گلوله حرومش کردم مرتیکه حرومی ریده به اعصاب من بعد طلب بخشش میکنه رفتم سمت ماشین و سوار شدم و به سمت خونه رفتم آروم در ماشین و قفل کردم و رفتم داخل هوف سعی کردم خودم و شاد نشون بدم در خونه رو باز کردم و داد زدم
+یوووووووووررررررریییییییییی
/درد بی درمووووون آخه کی میخوای آدم شیییی
و یدونه زد پس کلم که برگشتم و یدونه جفتک زدم به باسنش که جیغی زد و مامان و صدا کرد که سریع جیم زدم اتاقم و در و قفل کردم راستش من خانوادم و خیلی دوست دارم و رابطه ی خوبی باهم داریم ولی اگه بفهمن من مافیام بازم باهام اینجوری رفتار میکنن؟
رفتم و لباسم و با یه دست لباس خونگی عوض کردم و رفتم پایین که یه دمپایی درست خورد وسط پیشونیم
آخ بلندی گفتم و داد زدم
+اَی ایشالا خودم خاک
میخواستم ادامه بدم که جشمم به مامان خورد که با ژستی که داشت فهمیدم اون پرت کرده پس سعی کردم جمعش کنمم
+اَی ایشالا خودم خاکستری کنم موهای زیبات وو
میخواستم ادامه بدم که ترسیدم سوتی بدم پس رفتم و نشستم روی مبل و به تلوزیون که داشت یه کارتون میداد نگاه کردمم
۶.۵k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.