🎀💕•عشق لجباز •💕🎀
🎀💕•عشق لجباز •💕🎀
#part_50
#رها
با پی ام های ک بابام داده بود دلم شکست و دلم میخواست گریه کنم ولی ب روی خودم نیاورم اخه طاها هم ناراحت میشد بعد از خوردن غذا حاضر شدیم ی لباس ساده پوشیدم و بدون ارایش رفتم بیرون یکم قدم زدیم طاها دست منو سفت گرفته بود
طاها:درست میشه رها خانوم انقدر ب خودت فشار نیار
رها:چجوری میخواد درست بشه
طاها:اصلا ی کاری میکنم فردا میریم عقد میکنیم
رها:وا طاها دیوونه شوی نصفه شبی مگه ب همین راحتیاس
طاها:ارع پس زنگ میزنم با بچه ها هماهنگ میکنیم فردا میریم محضر ما ک کلا قرار ازدواج کنیم دیر یا زودش فرقی ندارع
رها:پس عروسی نمیگیریم
طاها:چرا اول بریم محضر عقد کنیم ک کاملا ب هم محرم بشیم بعدش عروسی میگیریم
رها:هووف باشه
ادامه دارد ... •📕❤•
#part_50
#رها
با پی ام های ک بابام داده بود دلم شکست و دلم میخواست گریه کنم ولی ب روی خودم نیاورم اخه طاها هم ناراحت میشد بعد از خوردن غذا حاضر شدیم ی لباس ساده پوشیدم و بدون ارایش رفتم بیرون یکم قدم زدیم طاها دست منو سفت گرفته بود
طاها:درست میشه رها خانوم انقدر ب خودت فشار نیار
رها:چجوری میخواد درست بشه
طاها:اصلا ی کاری میکنم فردا میریم عقد میکنیم
رها:وا طاها دیوونه شوی نصفه شبی مگه ب همین راحتیاس
طاها:ارع پس زنگ میزنم با بچه ها هماهنگ میکنیم فردا میریم محضر ما ک کلا قرار ازدواج کنیم دیر یا زودش فرقی ندارع
رها:پس عروسی نمیگیریم
طاها:چرا اول بریم محضر عقد کنیم ک کاملا ب هم محرم بشیم بعدش عروسی میگیریم
رها:هووف باشه
ادامه دارد ... •📕❤•
۱۶.۶k
۰۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.