ادامه

ادامه
که داشت صبخونه میخوردن
_چه عجب صحر خیز شدین.
+دیرمون شده..
_شما کجا؟!
هانا با تعجب سرشو اورد بالا و گفت..
+دانشگاه دیگه..
_شما امروز با من میای بیمارستان..
+اوووو واسه اون کار
_بل بله
هانا با خودش یه سری کتاب اورد که واسه ترم های بالا تر بود..
_اینا چیه؟!
+میخوام اگه چیزیو نمیدونستم از تو کتاب نگاه کنم
_تو فقط قرار اونجا یه سدی آزمایشات انجام بدی و بگی اون دختر چطوری مرده پس نیازی به کتاب نیس
+جینجا؟!
_اوهوم
+파이팅! 이제 검사와 실험으로 가자!
(پا-یی-تینگ! ای-جه کوم-سا-وا شی‌رُم-و-رو گا-جا!)
(اوکی پس پیش به بازرسی و آزمایش.)
به سمت بیمارستان حرکت کردن
+یونگی اسم زنه چیه همون قاتله
_یه قاتل ژاپنی که به طور عمد اون دختر به اسم سویون رو میکشه و اسم خودشم یوکی
+یوکی.. اسم خیلی قدیمی ایه دلیل قتل چی بود
_ظاهراً زنه قاچاق اعضای یدن میکرده
+یعنی اون زنه.. حکمش حبسه 10سالست؟!(بچه ها واقعیه ها..از کیدراما ندیدم خودم درمورد کره تحقیق کردم و از سال 1997 هیچ اعدامی انجام نمیگیره حتی شکنجه هم نمیکنن فقط حبس)
_حتی بیشتر هم میتونه باشه
+ولی واسش 20 سال ببرین
_کوچولو تو اینجا نشستی و میگی 20 سال ولی خودتو جاش قرار بده.. اون پیر زن با اون سن.. حتماً جنازشو از زندان بیرون میبرن..
+یس پس بیخیل... جنازش جای زخم داره؟!
_نه من نه هیچکدوم از دکتر ها به جنازش نگاه نکردیم
+چی؟!
_دختره تو حموم بوده و مرده.. فقط مادش دیده و مرده شور ها
+آها خب چرا به دکترا نزاشتی ببینن
_به هیچکس اعتماد ندارم
+اوه شت
بالاخره به بیمارستان رسیدن و وارد سرد خونه شدن هنا آروم جنازه سویون رو گرفت و گزاشت رو تخت
+چند ساعت از زمان مرگش میگذره؟!
_دقیقاً 28 ساعت
باید ازش آزمایش بگیرم
_سورنگ رو بیارید
یکم ازش خون گرفتم و به سمت آزمایشکاه رفتم و خونش رو بر رسی کردم
بعد از 3 ساعت از آزمایشگاه اومد بیرون و به یونگی از که در حال قدم زدن بود نگاه کرد..
+فهمیدم با چی کشتتش
_با چی
+یه سمه.. به اسم (بچه ها من اسم هر دو سم رو میدونم خب.. ولی چون مثل سگ خطرناکه میترسم اسمشو تو فیک بکم شرمنده سمش خیلی خطرناکه از تصوراتتون هم بیشتر)
یه سمیه که در ثانیه عمل میکنه و هیچ آسیبی به اعضای بدن نمیرسونه
یه نوع سمیه باعث مرگ با خفگی سلول میشه(بچه ها خواهش میکنم التماستون میکنم پیگیر نشین من فقط میخوام یکم داستان چالش پیدا کنه.. خواهش میکنم پیگیر نشین)
و در جا طرفو میکشه...
_چه چیز وحشتناکی...
+هوم
_فهمیدی کدوم قسمت بدنش سالمه؟!
+ماهیچه های بدنش که از کار افتاده...
_مرسی
یونگی سریع رفت پیش رئیس بیمارستان و گفت میتونن سویون رو به خانوادش تحویل بدن
و بعد دست هانا رو گرفت و به سمت ماشین رفتن
_به عنوان دکتر باید تو دادگاه حضور داشته باشی
+چی ولی..
دیدگاه ها (۱)

#𝑺𝑨𝑭𝑬_𝑾𝑰𝑻𝑯_𝒀𝑶𝑼 𝒑𝒂𝒓𝒕 ²⁸+چی ولی اگه نرم این ترم رو میوفتم... _...

ادامه من باید بفهمم که بچم چجوری مرده و تو این اجازه رو نمید...

#𝑺𝑨𝑭𝑬_𝑾𝑰𝑻𝑯_𝒀𝑶𝑼 𝒑𝒂𝒓𝒕 ²⁷لارا داخل شد و... با یونگی مواجه شد که...

ادامه تو این مدت فهمیده بود که هانا شاگرد خوبه کلاسشونه و مع...

رز وحشی پارت ۷ات...هیچ وقت یادم نمیره روز یکشنبه بود منو هان...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۴ساعت کاریم تمام شده بود رفتم سوار ...

قاتل من BitaRrrr

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط