میدونم واسه همه ما پیش اومده نصف شب یهو از یه خوابی که خی

میدونم واسه همه ما پیش اومده نصف شب یهو از یه خوابی که خیلی شیرینه میپریم
و دوباره چشمامونو میبندیم
و تلاش میکنیم بخوابیم
به امید اینکه شاید ادامه اون خوابو ببینیم...
تو هم واسه من مثل یه خواب بودی
همونقدر شیرین و دلچسب..
درست از وقتی که رفتی هر لحظه چشمامو میبندم
شاید بتونم دوباره با تو بودنو ببینم..
ولی تو مثل اون خوابی میمونی
که موقع بیداری دیگه ادامه پیدا نمی‌کنه ...

#الناز_حاجیوندی
دیدگاه ها (۱)

در کوی خرابات مرا #عشق کشان کردآن #دلبر عیار مرا دید نشان کر...

اندر دو جهان #دلبر و #جانم #تو بسیزیرا که به هر غمیم...

و قسم به #آغوشی کهبوی ماندن میدهدو هنگام #دلتنگی مرهمی جز آن...

من که میدونماین شهر #نامرد آرزوی یه لحظه دیدنت توی پارک ،کاف...

پارت سوم رمان عشق اجباری

مهم

intp

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط