زندگی در سئول p16
زندگی در سئول p16
ویو ات
با کوک رفتیم کالج... وقتی که دوتایی وارد شدیم همه نگاها افتاد رو ما...طولی نکشید که بچها هم اومدن پیشمون
جیمین: سلام سلام
ات: سلام جیمین
کوک: سلام کودک
یونا: چخبرا
ات: خوبیم همه
تهیونگ: کوک و ات شما دوتا باهم اومدین
کوک: اره
شوگا: واتتت
یونا: ات ؟؟ کوک ؟؟؟
جیهوپ: سریع ماجرا رو توضیح بدید دارم از کنجکاوی میمیرم
یونا: راس میگههههه
کوک: خب راستش...ات دیشب خونه من خوابید
همگی باهم: چیییییییی؟؟؟
( جین و نامجون داشتن باهم میومدن و ماجرا رو شنیدن)
جین: جانمممم؟؟
نامجون: چی درست شنیدم؟
ات: بچها شلوغش نکنین
کوک: راس میگه قضیه اون جوری نیس
یونا: تعریف کنیدددد
ات: باشه باشه ( همه چیو تعریف میکنه )
جیمین: پس ماجرا این بود
ات: جیمین انتظار داشتی ماجرا چجوری باشههه ؟
جیمین: هیچی مهم نیس
یونا: ات الان خوبی ؟ مرتیکه های کثافت
شوگا: ای کاش منم اونجا بودم خیلی دلم بزن بزن میخواد
جیهوپ: وای کجای بزن بزن خوبه اخه
نامجون: ول کنین بچها
یونا: ولی باید زودتر میگفتی بهم ات
ات: مگه تو وقتی رل زدی به من گفتی ؟؟
کوک: چیییی یونا تو دوس پسر داریییی ؟؟؟
یونا: اهم ات بعدا به حسابت میرسم
ات: گند زدم ؟
جین: یونا ما از تو انتظار نداشتیم بهمون نگی
تهیونگ: راس میگه
جین: چرا همتون باهم پنهان کاری میکنین
شوگا: جناب سوکجین تو هم داری پنهان کاری میکنی
جین: نخیرم
شوگا: اونوقت اون روز دختره کی بود داشتی بغلش میکردی ؟؟
جیمین: چیییییییییی؟؟؟
کوک: شوگا چی گفتی ؟
ات: کیم سوکجین؟؟؟
تهیونگ: من دیگه مخ واسم نموند
جین: هعی شوگا بعدا دارم برات
جیهوپ: مگه ما باهم رفیق نیستیم چرا انقد پنهان کاری ؟ همین الان اگر کسی چیز دیگه ای داره بگه
نامجون: اره ولی وقت نیس الان استاد میره سر کلاس
یونا: درسته بچها بریم تا دیر نشده بعدا به کشتن همدیگه ادامه خواهیم داد
....
ویو ات
با کوک رفتیم کالج... وقتی که دوتایی وارد شدیم همه نگاها افتاد رو ما...طولی نکشید که بچها هم اومدن پیشمون
جیمین: سلام سلام
ات: سلام جیمین
کوک: سلام کودک
یونا: چخبرا
ات: خوبیم همه
تهیونگ: کوک و ات شما دوتا باهم اومدین
کوک: اره
شوگا: واتتت
یونا: ات ؟؟ کوک ؟؟؟
جیهوپ: سریع ماجرا رو توضیح بدید دارم از کنجکاوی میمیرم
یونا: راس میگههههه
کوک: خب راستش...ات دیشب خونه من خوابید
همگی باهم: چیییییییی؟؟؟
( جین و نامجون داشتن باهم میومدن و ماجرا رو شنیدن)
جین: جانمممم؟؟
نامجون: چی درست شنیدم؟
ات: بچها شلوغش نکنین
کوک: راس میگه قضیه اون جوری نیس
یونا: تعریف کنیدددد
ات: باشه باشه ( همه چیو تعریف میکنه )
جیمین: پس ماجرا این بود
ات: جیمین انتظار داشتی ماجرا چجوری باشههه ؟
جیمین: هیچی مهم نیس
یونا: ات الان خوبی ؟ مرتیکه های کثافت
شوگا: ای کاش منم اونجا بودم خیلی دلم بزن بزن میخواد
جیهوپ: وای کجای بزن بزن خوبه اخه
نامجون: ول کنین بچها
یونا: ولی باید زودتر میگفتی بهم ات
ات: مگه تو وقتی رل زدی به من گفتی ؟؟
کوک: چیییی یونا تو دوس پسر داریییی ؟؟؟
یونا: اهم ات بعدا به حسابت میرسم
ات: گند زدم ؟
جین: یونا ما از تو انتظار نداشتیم بهمون نگی
تهیونگ: راس میگه
جین: چرا همتون باهم پنهان کاری میکنین
شوگا: جناب سوکجین تو هم داری پنهان کاری میکنی
جین: نخیرم
شوگا: اونوقت اون روز دختره کی بود داشتی بغلش میکردی ؟؟
جیمین: چیییییییییی؟؟؟
کوک: شوگا چی گفتی ؟
ات: کیم سوکجین؟؟؟
تهیونگ: من دیگه مخ واسم نموند
جین: هعی شوگا بعدا دارم برات
جیهوپ: مگه ما باهم رفیق نیستیم چرا انقد پنهان کاری ؟ همین الان اگر کسی چیز دیگه ای داره بگه
نامجون: اره ولی وقت نیس الان استاد میره سر کلاس
یونا: درسته بچها بریم تا دیر نشده بعدا به کشتن همدیگه ادامه خواهیم داد
....
۴۹۵
۰۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.