یه پاییز زردو زمستونه سردو

یه پاییز زردو زمستونه سردو
یه زندونه تنگو یه زخم قشنگو
غم جمعه عصرو غریبیه حصرو
یه دنیا سوالو تو سینم گذاشتی
جهانی دروغو یه دنیا غروبو
یه درد عمیقو یه تیزیه تیغو
یه قلب مریضو یه آه غلیضو
یه دنیا محالو تو سینم گذاشتی
رفیقم کجایی دقیقا کجایی
کجایی تو بی من تو بی من کجایی
رفیقم کجایی دقیقا کجایی
کجایی تو بی من تو بی من کجایی
آه خدا , ای حبیبم
یه دنیا غریبم کجایی عزیزم
بیا تا چشامو تو چشمات بریزم
نگو دل بریدی خدایی نکرده
ببین خوابه چشمات با چشمام چی کرده
همه جا رو گشتم کجایی عزیزم
بیا تا رگامو تو خونت بریزم
بیا روتو رو کن منو زیرو رو کن
بیا زخمامو یه جوری رفو کن
عزیزم کجایی دقیقا کجایی
کجایی تو بی من تو بی من کجایی
عزیزم کجایی دقیقا کجایی
کجایی تو بی من تو بی من کجایی
دیدگاه ها (۱)

نشست تو ماشین، دستانش می لرزید، بخاری رو روشن کردم، گفت: ما...

همزیستی مسالمت آمیز یعنی :می دانم نمی‌آیی ولی با فکرتتا انته...

مردن فقط با مرگ، اتفاق نمی افتدمردن گاهی همین زندگیست که نه ...

بعضی از چیزهاتنها از دور ظاهر آرام و زیبا دارندو انسانبرای ن...

p¹²شبیه روح بود.. شنبه رسید.. و جونگکوک وارد خونه شد.. ات سر...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

روز های بعد از تو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط