فرشته کوچولو من

فرشته کوچولو من
پارت ۴۸
[ویو جونگ کوک]
روی مبل لش کرده بودم
سه تا از دکمه پرهنم باز کردم
لیوان ویسکی داخل دستم تکون دادم
لیوان جلوی دهنم آوردم یک قلوب ازش خوردم
دوست دارم اونقدر مست بشم که هیچی جلو دارم نباشه
اما این همیشه دلم می خواد
نمی تونم کارای این دختر هزم کنم فقط با شراب حالم جا میاد
به خوردن ادامه دادم..............
[ویو هارین]
از وقتی زندانیم کرده دارم تو ذهنم خشمش تحلیل می کنم
یعنی کارم اینقدر بود ؟
من فقط خواستم برم پی کار زندگی خودم
ولی رفتارش حس می کنم حقم بود
منه عاشقانه می بوسید و مراقبم بود در حقش بدی کردم
ولی اصلاً نمی تونم جای بسته تحمل کنم
در اتاق قفله من از جاهای بسته بدم میاد ... تحملش ندارم
چشمام داشت تار می شد
زانوم بغل کردم و روی تخت نشستم..‌...سرم سنگینی می کرد
و بدون که متوجه بشم روی تخت دراز شدم و سیاهی مطلق
هارین: بابا لطفاً کمکم کن
+ دختره اهمق هیچکس تورو نمی خواد
- کاش مثل مادرت مرده بودی
& برو به درک...حقت مرگه
هارین: کمکم کنید لطفاً...مامان....نفسم داره می گیره
+ مادرت رفت به درک تو هم برو به درک
هارین: داداش... لطفاً..من دارم ...خفه میشم
هارین : نه...نه..من از خون می ترسم
[ویو فردا]
یهو با شتاب سر جام نشستم... دوباره اون خاطرات
سرم از درد داره منفجر میشه
دختر هارین باید قوی باشی...تو باید قوی باشی
الان زوده برای کم آوردن...این زندگی باید ببین من شکستش می دم
من می تونم...




سلام بچه‌ها من اینترنت نداشتم بزارم
ویس هم خراب شده بود
و ببخشید نمی تونم جواب کامنت بدم
دیدگاه ها (۱)

فرشته کوچولو من پارت ۴۹[ویو هارین] از تخت پایین رفتم و به سم...

فرشته کوچولو من پارت ۵۰ [ویو هارین]چهار روز همون طور گذاشته ...

فرشته کوچولو من پارت ۴۷ [ویو جونگ کوک]خوب هدف هارین از کاراش...

فرشته کوچولو من پارت ۴۶ [ویو هارین]رفتم که تقریبا داشت شب می...

که دستی روی شونم حس کردم برگشتم _زود باش وسایلت رو جمع کن نم...

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟕𝟔سرم بدجور درد میکرد آروم چشامو باز کردم و با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط