فیک : ددی مافیایی من
فیک : ددی مافیایی من
پارت : ۳۱
تهیونگ : به این شرط که تا ساعته چهار بعد از ظهر خونه باشی
جیا : اما ته ته جین اون دختره رو ساعته سه دعوت میکنه
تهیونگ : همین که گفتم ساعت چهار باید خونه باشی
جیا ویو :
تهیونگ قبول نمیکرد و فقط یه راه به ذهنم رسید
رفتم نشستم وسته پاهاش لبامو گذاشتم رویه لباش و ازش جدا شدم و گفتم
جیا : ددی لدفا بزار تا ساعته پنج اونجا بمونم
تهیونگ : بزار ببینم
تهیونگ : اومممممم باشه ولی شب دوراند به اون هفتا راند اضافه میکنم
جیا : یاااا ته ته
جیا : توکه نمیخوای من شب زیرت جون بدم میخوای؟
تهیونگ : میخوام
جیا : اهههه خب باشه
تهیونگ : خب الان برو جین دمه در منتظره
جیا : مرسی ددی
( از اتاقه تهیونگ ررفتم بیرون و رفتم داخله اتاقه خودم و یه لباس پوشیدم و یه زره میکاپ کردم و کفشامو پوشیدم و از عمارت رفتم بیرون که جینو دیدم که به ماشینش تکیه داده
رفتم سمتشو گفتم)
جیا : سلام جین
جین : اوو سلام جیا
جیا : خب بریم؟
جین : اوهوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پارت : ۳۱
تهیونگ : به این شرط که تا ساعته چهار بعد از ظهر خونه باشی
جیا : اما ته ته جین اون دختره رو ساعته سه دعوت میکنه
تهیونگ : همین که گفتم ساعت چهار باید خونه باشی
جیا ویو :
تهیونگ قبول نمیکرد و فقط یه راه به ذهنم رسید
رفتم نشستم وسته پاهاش لبامو گذاشتم رویه لباش و ازش جدا شدم و گفتم
جیا : ددی لدفا بزار تا ساعته پنج اونجا بمونم
تهیونگ : بزار ببینم
تهیونگ : اومممممم باشه ولی شب دوراند به اون هفتا راند اضافه میکنم
جیا : یاااا ته ته
جیا : توکه نمیخوای من شب زیرت جون بدم میخوای؟
تهیونگ : میخوام
جیا : اهههه خب باشه
تهیونگ : خب الان برو جین دمه در منتظره
جیا : مرسی ددی
( از اتاقه تهیونگ ررفتم بیرون و رفتم داخله اتاقه خودم و یه لباس پوشیدم و یه زره میکاپ کردم و کفشامو پوشیدم و از عمارت رفتم بیرون که جینو دیدم که به ماشینش تکیه داده
رفتم سمتشو گفتم)
جیا : سلام جین
جین : اوو سلام جیا
جیا : خب بریم؟
جین : اوهوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۱.۵k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.