دکترم گفته مریض است دلش را ببرد

دکترم گفته مریض است دلش را ببرد ...
گره بر پنجره فولاد خراسان بزند *

دخیل بسته ام دلم را به حضرت رضای ِ مهربانی ها ...
که دلم بد جور گیر کرده میان رواقها و حیاطهای ِ بی مثالش ...
برای ِ گوهرشاد و آن مناره هایی که اسماء اعظم خدا را دارد و زهرا نشانم داد ...

دخیل بسته ام به خود ِ مهربانش که گفته اند رد نمی کند کسی را . که دلش آن قدر مهربان است که دل شکستن و جواب ندادن توی ِ کارش نیست .

دخیل بسته ام به علی ابن موسی الرضا که دلم را مداوا کند که گره از کارم بگشاید که از سرمایه ی مهربانی اش ، رحم بیندازند به دل ِ آدمهایی که زندگیم را ناخواسته کشیدند اینجا . که امان دهد من درمانده را .که بی پناه تر از آن کبوترهای ِ سفید حرم هستم . که آخرین امیدم است .

ای امام ِ مهربانی ها ،شما دیگر نا مهربانی نکن با من . دلم از این همه نامهربانی و نا مردمی شکسته . دل ِ شکسته ام به مداوا و معجزه ی شما محتاج است . بیا کمی ، تنها کمی برای ِ من دعا کن امروز . دعا کن خدا من ِ شرمنده ی پر گناه را ببخشاید به شما و گره از کار ِ گره خورده ام بگشاید . باشد ؟ قبول ؟

 

تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی مرا غم ببرد


دوستان التماس دعا ...
لطفا دعام کنید ...
دیدگاه ها (۶)

نصف شب ها آنی اما خب چرا ؟! با همین پرسش هلاکم می کنی نصف شب...

- من بدون اون نمیتونم زندگی کنم؛ میمیرم .+ گریه نکن؛ مردم فق...

غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبودمن‌که پیشانی نوشتم جز پریش...

در اولین دیدار هم بوی جنون آمد ز تووقتی نشستی اندکی نزدیک تر...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط