عشق پنهان
عشق پنهان
p3
ویو ا/ت
داشتم میرفتم بالا سمت اتاق جیمین درو باز کردم که یهو از پشت در
جیمین:پخخخخ
ا/ت:عععععع(پرید هوا)
جیمین:(بچم داره پاره میشه از خنده)
ا/ت:عششش جیمیناا ترسیدمم
جیمین:منم قصدم همین بود(با خنده)
ا/ت:گگگگگگ
جیمین:باشه بیا لایو رو بگیریم
ا/ت:اوکی
(جیمین گوشی رو گذاشت روبه روشون و لایو رو شروع کرد)
جیمین و ا/ت:اَنیوع سه یووو(فک کنم درسته ینی سلام)
(بچه ها بخاطره ضایع بازی های جیمین که ا/ت رو دوست داره خیلی با هم شیپ میشن و همه جا پر شده و جیمین و ا/ت،ته ته و کوک معروف ترین شیپ ها هستن)
ارمیا:
اوه اوه جیمینا با ا/ت لایو گرفتییی
جیمین خنده ی ریزی زد(الهی من فدات شمم)
سرنگههه یوووووووو ا/تتتت(عاشقتم)
ا/ت:اوووو آی لاو یو توووو
فن بوی:اوووووو ا/ت مری مییی(با من ازدواج میکینی؟)(ا/ت خندش گرفت)
(جیمین اخماش رف توهم)
ارمیا:
اوه اوه
الان آشوب میشههه
سرنگهه یووووو
واو ا/ت اومده لایو جیمیناا
(ا/ت چون با جیمین از همه بیشتر راحته سرشو گذاشت روی شونه ی جیمین)(جیمین براش عادی بود ولی بازم دلیل نمیشه ذوق نکنه تو دلش ذوق میکرددد که اصن اوفف)
فن بوی:جیمیننن خوش به حالت (ا/ت خندش گرف)
سرنگه یوووو
ا/ت خیلی خوش هیکلی ولی جیمین نه چاق شده (جیمین توی دلش خوند و ناراحت شد)
(ا/ت متوجه شد و به کامنت توجهی نکرد و گفت)
ا/ت:ععااا جیمینااا چقد هیکلت خوب شده خیلی خوب شده ولی تو همیشه خوبی ولی الان واقعا خیلی بهتر شدی عالییی تررر شدی اصن اوفف عالیی دس به هیکلت نزن
جیمین:راستش میخواستم ورزش کنم لاغر تر شم
ا/ت:نه بابا نمیخواد مگه الان چاقی تو عالی هستی اگه کسی هم چیزی گف و بت گیر داد محل نده ولشون کن اونا حسودی میکنن تو همین جوری عالیی مگه نه (با ارمیا بود)
ارمیا:
اره بابا تو عالییی به بقیه گوش ندهه
اره تو بی نظیرییی
تو بهترینی
دیگه وقتی ا/ت میگه دیگه کسی میتونه حرفی بزنه
دیگه وقتی ا/ت میگه ینی دیگه نباید دست به هیچات بزنی
و بعد اینا یکم درباره ی آهنگ و آلبوم و کاراشون حرف زدن و بعد لایو رو قطع کردن
(اینم بگم وقتی ا/ت و جیمین رو شیپ میکنن جیمین خوشش میاد)
ویو توی خوابگاه ساعت ۱۵:۰۰
شوگا:به به چه عجب از اون اتاق در اومدین
کوک:مث منن نمیخوان از ارمیا جداشن
ا/ت:اره واقعا میخواستم تا آخر شب حرف بزنیم
کوک:من دیگه در این حد نیستم😐
جین:خب بسه دیگه بیاین غذا بخوریم
ا/ت و جیمین:عااا اره من خیلی گشنمه(با هم)
(با تعجب به هم نگاه کردن و خندیدن)
(اینم بگم همه ی اعضا میدونن جیمین ا/ت رو دوست داره بخاطر ضایع بازی هاش)
(غذاشونو خوردن)
ویو خوابگاه ساعت ۱۸:۰۰
ویو ا/ت
...............
..................................
#جیم_ات
p3
ویو ا/ت
داشتم میرفتم بالا سمت اتاق جیمین درو باز کردم که یهو از پشت در
جیمین:پخخخخ
ا/ت:عععععع(پرید هوا)
جیمین:(بچم داره پاره میشه از خنده)
ا/ت:عششش جیمیناا ترسیدمم
جیمین:منم قصدم همین بود(با خنده)
ا/ت:گگگگگگ
جیمین:باشه بیا لایو رو بگیریم
ا/ت:اوکی
(جیمین گوشی رو گذاشت روبه روشون و لایو رو شروع کرد)
جیمین و ا/ت:اَنیوع سه یووو(فک کنم درسته ینی سلام)
(بچه ها بخاطره ضایع بازی های جیمین که ا/ت رو دوست داره خیلی با هم شیپ میشن و همه جا پر شده و جیمین و ا/ت،ته ته و کوک معروف ترین شیپ ها هستن)
ارمیا:
اوه اوه جیمینا با ا/ت لایو گرفتییی
جیمین خنده ی ریزی زد(الهی من فدات شمم)
سرنگههه یوووووووو ا/تتتت(عاشقتم)
ا/ت:اوووو آی لاو یو توووو
فن بوی:اوووووو ا/ت مری مییی(با من ازدواج میکینی؟)(ا/ت خندش گرفت)
(جیمین اخماش رف توهم)
ارمیا:
اوه اوه
الان آشوب میشههه
سرنگهه یووووو
واو ا/ت اومده لایو جیمیناا
(ا/ت چون با جیمین از همه بیشتر راحته سرشو گذاشت روی شونه ی جیمین)(جیمین براش عادی بود ولی بازم دلیل نمیشه ذوق نکنه تو دلش ذوق میکرددد که اصن اوفف)
فن بوی:جیمیننن خوش به حالت (ا/ت خندش گرف)
سرنگه یوووو
ا/ت خیلی خوش هیکلی ولی جیمین نه چاق شده (جیمین توی دلش خوند و ناراحت شد)
(ا/ت متوجه شد و به کامنت توجهی نکرد و گفت)
ا/ت:ععااا جیمینااا چقد هیکلت خوب شده خیلی خوب شده ولی تو همیشه خوبی ولی الان واقعا خیلی بهتر شدی عالییی تررر شدی اصن اوفف عالیی دس به هیکلت نزن
جیمین:راستش میخواستم ورزش کنم لاغر تر شم
ا/ت:نه بابا نمیخواد مگه الان چاقی تو عالی هستی اگه کسی هم چیزی گف و بت گیر داد محل نده ولشون کن اونا حسودی میکنن تو همین جوری عالیی مگه نه (با ارمیا بود)
ارمیا:
اره بابا تو عالییی به بقیه گوش ندهه
اره تو بی نظیرییی
تو بهترینی
دیگه وقتی ا/ت میگه دیگه کسی میتونه حرفی بزنه
دیگه وقتی ا/ت میگه ینی دیگه نباید دست به هیچات بزنی
و بعد اینا یکم درباره ی آهنگ و آلبوم و کاراشون حرف زدن و بعد لایو رو قطع کردن
(اینم بگم وقتی ا/ت و جیمین رو شیپ میکنن جیمین خوشش میاد)
ویو توی خوابگاه ساعت ۱۵:۰۰
شوگا:به به چه عجب از اون اتاق در اومدین
کوک:مث منن نمیخوان از ارمیا جداشن
ا/ت:اره واقعا میخواستم تا آخر شب حرف بزنیم
کوک:من دیگه در این حد نیستم😐
جین:خب بسه دیگه بیاین غذا بخوریم
ا/ت و جیمین:عااا اره من خیلی گشنمه(با هم)
(با تعجب به هم نگاه کردن و خندیدن)
(اینم بگم همه ی اعضا میدونن جیمین ا/ت رو دوست داره بخاطر ضایع بازی هاش)
(غذاشونو خوردن)
ویو خوابگاه ساعت ۱۸:۰۰
ویو ا/ت
...............
..................................
#جیم_ات
۸.۳k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.