عشق پنهان
عشق پنهان
p5
ویو جیمین
رفتم تو اتاق دیدم داره گریه میکنه احساس کردم با هر قطره ای که از چشاش میریزه همین جور داره به قلبم ضربه میزنه که یهو پرید بغلم و گفت....
ویو ا/ت
حالم بد بود که یهو در باز جیمین بود که سریع پریدم بغلش و گفتم
ا/ت:قول بده قول بده زود زود مرخصی بگیرین بیاین پیشم(با گریه)
جیمین:ا/ت چی میگی حالت خوبه چرا این چند روزه اینجوری شدی (نگران و دستاش روی صورته ا/ته)
ا/ت:قول بده زود مرخصی میگیرین از سربازی(با گریه)
جیمین:تو بخاطره این،این چند روزه حالت خوب نبود (روی تخت نشوندش و بغلش کرد)
جیمین:بهت قول میدم این دو سال مث برقو باد میگذره قول میدم زود زود بیایم ببینیمت اگرم بقیه نتونستن حداقل خودم میام قول میدم دیگه گریه نکنی خب؟؟(بچه ها اینو بگم اینجا اعضا همه با هم میرن با هم بر میگردن )
ا/ت:قول میدی(اشکاشو پاک میکنه)
جیمین:قول میدم،عششششش باورم نمیشه سر این چیز کوچیک داری گریه میکنی تو که برای هیت هات اصن گریه نمیکنی ناراحت هم نمیشی سر این گریه کردی
ا/ت:عععع تو خودت نبودی تو لایو بخاطره یه هیت مسخره میخواستی رژیم بگیری ورزش کنیییی هاااااا
جیمین:عاااااا چقد اینجا هوا خوبه نه ا/ت؟
ا/ت:باشه خودتو بزن به نفهمی
جیمین:باشهه بسه این حرفا بریم پایین بچه ها نگران شدن
ا/ت:باشه بریم
(جیمین ماجرا رو برا اعضا تعریف کرد و ا/ت سرش توی گوشی بود و خجالت کشیده بود و اعضا نیم ساعت ا/ت رو متعجب نگاه میکردن)
ا/ت:عِوااااااا چیه چرا اینجوری منو نگاه میکنین؟
کوک:تو واقعا بخاطره ما گریه کردی؟(متعجب)
ا/ت:مگه چیهه؟
ته ته:پشمامممممم
ا/ت:داداش مگه چیکار کردم
هوپی:(لبخندی به درخشندگیه خورشید)
ا/ت:جی هوپ خوب میدونی خجالتیمااا
نامی:خودم بیشتر از همتون پرام ریخته
جین:من پرام نریخته مَشقام ریخته یاع👏یاع👏یاع👏
ا/ت:اسنپ گرفتم الان خندم میاد
شوگا:من که خودم ریختم پشمام موند😐
ا/ت:باشه دیگه شماهامممم
جین:........
..............................................#جیم_ات
p5
ویو جیمین
رفتم تو اتاق دیدم داره گریه میکنه احساس کردم با هر قطره ای که از چشاش میریزه همین جور داره به قلبم ضربه میزنه که یهو پرید بغلم و گفت....
ویو ا/ت
حالم بد بود که یهو در باز جیمین بود که سریع پریدم بغلش و گفتم
ا/ت:قول بده قول بده زود زود مرخصی بگیرین بیاین پیشم(با گریه)
جیمین:ا/ت چی میگی حالت خوبه چرا این چند روزه اینجوری شدی (نگران و دستاش روی صورته ا/ته)
ا/ت:قول بده زود مرخصی میگیرین از سربازی(با گریه)
جیمین:تو بخاطره این،این چند روزه حالت خوب نبود (روی تخت نشوندش و بغلش کرد)
جیمین:بهت قول میدم این دو سال مث برقو باد میگذره قول میدم زود زود بیایم ببینیمت اگرم بقیه نتونستن حداقل خودم میام قول میدم دیگه گریه نکنی خب؟؟(بچه ها اینو بگم اینجا اعضا همه با هم میرن با هم بر میگردن )
ا/ت:قول میدی(اشکاشو پاک میکنه)
جیمین:قول میدم،عششششش باورم نمیشه سر این چیز کوچیک داری گریه میکنی تو که برای هیت هات اصن گریه نمیکنی ناراحت هم نمیشی سر این گریه کردی
ا/ت:عععع تو خودت نبودی تو لایو بخاطره یه هیت مسخره میخواستی رژیم بگیری ورزش کنیییی هاااااا
جیمین:عاااااا چقد اینجا هوا خوبه نه ا/ت؟
ا/ت:باشه خودتو بزن به نفهمی
جیمین:باشهه بسه این حرفا بریم پایین بچه ها نگران شدن
ا/ت:باشه بریم
(جیمین ماجرا رو برا اعضا تعریف کرد و ا/ت سرش توی گوشی بود و خجالت کشیده بود و اعضا نیم ساعت ا/ت رو متعجب نگاه میکردن)
ا/ت:عِوااااااا چیه چرا اینجوری منو نگاه میکنین؟
کوک:تو واقعا بخاطره ما گریه کردی؟(متعجب)
ا/ت:مگه چیهه؟
ته ته:پشمامممممم
ا/ت:داداش مگه چیکار کردم
هوپی:(لبخندی به درخشندگیه خورشید)
ا/ت:جی هوپ خوب میدونی خجالتیمااا
نامی:خودم بیشتر از همتون پرام ریخته
جین:من پرام نریخته مَشقام ریخته یاع👏یاع👏یاع👏
ا/ت:اسنپ گرفتم الان خندم میاد
شوگا:من که خودم ریختم پشمام موند😐
ا/ت:باشه دیگه شماهامممم
جین:........
..............................................#جیم_ات
۴.۵k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.