اسم عشق یک مافیا
اسم : عشق یک مافیا
پارت ۳
کوک: اینجاست
رونا: آره...مرسی خدانگهدار
کوک : خدانگهدار
از ماشین خارج شدم رفتم داخل خونه داداشم روی کاناپه نشسته بود
رونا: داداش .... ببخشید یکم دیر کردم ( بغض)
سوجون: اشکال نداره..... عزیزم چرا بغض کردی یکم ترسیدم که تو دیر کردی
رونا: ( ماجرا تعریف می کنه و یکم بغض)
سوجون: دیگه تنها جایی نرو خودم همراهت هر جا بری میام ...من تاقت از دست دادنت ندارم می دونی که
رونا: ممنون که هستی ( بغلش می کنه )
سوجون: ممنون که توهم هستی ( متقابل بغلش کرد) برو لباسات عوض کن غذا بخور بخواب
رونا : باشه
(ویو فردا صبح)
ویو رونا: صبح زود بلند شدم یک دوش گرفتم یک لباس مشکی پوشیدم و یک آرایش لایت کردم امروز داخل دانش کده کلاس موسیقی داشتیم قرار بود استاد جدید برای همین تمامی وسایل موسیقی هم برداشتم که حاضر باشم یک وقت گیر نده
رونا : داداش من حاضرم بریم
سوجون: بریم
بعد سی دقیقه رسیدیم
رونا: بای داداش
سوجون: کلاست کی تموم میشه
رونا: حدود ساعت ۳
سوجون: اوک....بای خوشگله ( و رفت)
وارد دانشکده که شدم همه بچه ها داشتن می رفتن سر کلاس منم وارد کلاس شدم نشستم که یکی از دخترا اومد
نیلی : می دونی استاد جدید داریم میگن خیلی جوونه و خوشتیپ
رونا: هوم.....خب ... چیکار کنم......استاد اومد
یهو استاد وارد کلاس شد وقتی دیدمش اون همون بود. یعنی استاد همون .......................

ممنون قشنگام برای حمایت ✨❤️
حمایت یادتون نره قشنگام 🦋 ✨ 🦋
پارت ۳
کوک: اینجاست
رونا: آره...مرسی خدانگهدار
کوک : خدانگهدار
از ماشین خارج شدم رفتم داخل خونه داداشم روی کاناپه نشسته بود
رونا: داداش .... ببخشید یکم دیر کردم ( بغض)
سوجون: اشکال نداره..... عزیزم چرا بغض کردی یکم ترسیدم که تو دیر کردی
رونا: ( ماجرا تعریف می کنه و یکم بغض)
سوجون: دیگه تنها جایی نرو خودم همراهت هر جا بری میام ...من تاقت از دست دادنت ندارم می دونی که
رونا: ممنون که هستی ( بغلش می کنه )
سوجون: ممنون که توهم هستی ( متقابل بغلش کرد) برو لباسات عوض کن غذا بخور بخواب
رونا : باشه
(ویو فردا صبح)
ویو رونا: صبح زود بلند شدم یک دوش گرفتم یک لباس مشکی پوشیدم و یک آرایش لایت کردم امروز داخل دانش کده کلاس موسیقی داشتیم قرار بود استاد جدید برای همین تمامی وسایل موسیقی هم برداشتم که حاضر باشم یک وقت گیر نده
رونا : داداش من حاضرم بریم
سوجون: بریم
بعد سی دقیقه رسیدیم
رونا: بای داداش
سوجون: کلاست کی تموم میشه
رونا: حدود ساعت ۳
سوجون: اوک....بای خوشگله ( و رفت)
وارد دانشکده که شدم همه بچه ها داشتن می رفتن سر کلاس منم وارد کلاس شدم نشستم که یکی از دخترا اومد
نیلی : می دونی استاد جدید داریم میگن خیلی جوونه و خوشتیپ
رونا: هوم.....خب ... چیکار کنم......استاد اومد
یهو استاد وارد کلاس شد وقتی دیدمش اون همون بود. یعنی استاد همون .......................

ممنون قشنگام برای حمایت ✨❤️
حمایت یادتون نره قشنگام 🦋 ✨ 🦋
- ۱۰.۶k
- ۲۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط