اسم عشق یک مافیا
اسم: عشق یک مافیا
پارت ۴
وای استاد همون پسری که نجاتم داد که وای اسمش چی بود اهه ولش اومد سر کلاس و شروع کرد خودش معرفی کردن همه دخترا داشتن راجبش پچ پچ می کردن اون مثلاً استاد ماست بعد دو ساعت کلاس تموم شد وای خسته ام
جونگ کوک: کلاس تموم شد خسته نباشید
بچهها: ممنون استاد همچنین
ویو جونگ کوک: حاضر شدم به سمت دانشکده جدید که قرار بود استاد موسیقیش بشم رفتم وقتی وارد کلاس شدم رونا دیدم بر عکس بقیه دخترا اصلأ زیاد حرف نمی زد دختر خوشگلیه زرنگ هم هست
ویو رونا: از کلاس خارج شدم رفتم کافه تریا یک قهوه گرفتم بعد از خوردن قهوه به سمت کلاس رفتم بعد از کلی کلاس بالاخره تموم شد داخل حیاط منتظر داداشم بودم که استاد اومد
جونگ کوک: رونا چرا نرفتی
رونا : ببخشید.... منتظر هستم که .......اوه اومد ( دوید سمت داداش و بغلش کرد)
سوجون: وای وای.... انرژی گرفتم دوباره انگار صد درصد شارژ شدم.....دختر تو شارژر هستی ( خنده )
رونا: شوخی نکن دیگه ...... راستی ایشون استاد ما هستن همین طور کسی که من نجات داد
سوجون: اوه ممنون که پرنسس من نجات دادید
جونگ کوک: خواهش میکنم ( یکم لحن ناراحت شاد )
رونا: خدانگهدار
کوک: خدانگهدار
ویو کوک: اون پسر کی بود اینجوری بغلش کرد اهه چرا اینجوری باهم حرف می زدن واقعا دیگه داشتم عصبی می شدم ولی خودم یک خورده ناراحت نشون دادم
سوجون: استاد خوبی دارینا
رونا: آره خوبه
بنظر شما کوک همونی هست که نشون می ده ؟
چرا باید سر دختری که نمی شناسه غیرتی بشه ؟
بنظر شما قرار چه اتفاقاتی بیوفته ؟
ممنون بابت حمایت قشنگام 🦋✨
حمایت یادتون نره قشنگام 🦋✨❤️
پارت ۴
وای استاد همون پسری که نجاتم داد که وای اسمش چی بود اهه ولش اومد سر کلاس و شروع کرد خودش معرفی کردن همه دخترا داشتن راجبش پچ پچ می کردن اون مثلاً استاد ماست بعد دو ساعت کلاس تموم شد وای خسته ام
جونگ کوک: کلاس تموم شد خسته نباشید
بچهها: ممنون استاد همچنین
ویو جونگ کوک: حاضر شدم به سمت دانشکده جدید که قرار بود استاد موسیقیش بشم رفتم وقتی وارد کلاس شدم رونا دیدم بر عکس بقیه دخترا اصلأ زیاد حرف نمی زد دختر خوشگلیه زرنگ هم هست
ویو رونا: از کلاس خارج شدم رفتم کافه تریا یک قهوه گرفتم بعد از خوردن قهوه به سمت کلاس رفتم بعد از کلی کلاس بالاخره تموم شد داخل حیاط منتظر داداشم بودم که استاد اومد
جونگ کوک: رونا چرا نرفتی
رونا : ببخشید.... منتظر هستم که .......اوه اومد ( دوید سمت داداش و بغلش کرد)
سوجون: وای وای.... انرژی گرفتم دوباره انگار صد درصد شارژ شدم.....دختر تو شارژر هستی ( خنده )
رونا: شوخی نکن دیگه ...... راستی ایشون استاد ما هستن همین طور کسی که من نجات داد
سوجون: اوه ممنون که پرنسس من نجات دادید
جونگ کوک: خواهش میکنم ( یکم لحن ناراحت شاد )
رونا: خدانگهدار
کوک: خدانگهدار
ویو کوک: اون پسر کی بود اینجوری بغلش کرد اهه چرا اینجوری باهم حرف می زدن واقعا دیگه داشتم عصبی می شدم ولی خودم یک خورده ناراحت نشون دادم
سوجون: استاد خوبی دارینا
رونا: آره خوبه
بنظر شما کوک همونی هست که نشون می ده ؟
چرا باید سر دختری که نمی شناسه غیرتی بشه ؟
بنظر شما قرار چه اتفاقاتی بیوفته ؟
ممنون بابت حمایت قشنگام 🦋✨
حمایت یادتون نره قشنگام 🦋✨❤️
- ۱۴.۴k
- ۲۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط