دو پارتی کوک وقتی پریودی پارت ۱
خوبببب ا/ت و جونگ کوک حدودا ۱ ساله باهم ازدواج کردن و کوک تویه شرکت مدلینگ کار میکنه دیگهههه همین علامت ها
ا/ت _
کوک+
_________________
ویو ا/ت
امروز چرا عصبابم اینقدر شخمی بود؟
فقط آماده ی پاچه گرفتن بودم
ساعت ۱۱ بود و کوک هنوز نیومده مثلا قرار بود ۹ بیادا معلوم نیست رفته با کی بگرده شیطونه میگه برم...*دلینگ درینگ(صدای زنگ دره🤦🏻♀️)
چه عجب
+سلامممم
_چه عجب اومدی*عصبی*
+ببخشید سرم شلوغ بود
_عه پس چرا زنگ نزدی بگی دیر میام؟*عصبی*
+به مولا کار اینقدر زیاد داشتم هواسم به ساعت نبود
_باشه باور کردم برو پیش همونی کع بودی
+جان؟
_برو پیش عشقت دیگه
+ولی عشق من اینجاست
_باشه خودم میرم
+ا/تتتتتتتت صبر کن بازم.....
نزاشتم حرفش رو کامل بگه که رفتم بالا و در اتاق رو قفل کردم که کوک شروع به در زدن کرد
+ا/ت در رو باز کن لطفاا
_نوچ
+هوففففففف باشه
بعدش صدایی نشنیدم منم دیگه خسته بودم گرفتم خوابیدم
*فردا*
با حس خیسی بین پام از خواب بیدار شدم وایییی سریع رفتم سرویس و بله شدم سریع یه نوار گذاشتم و کارای لازمه رو کردم پس بگو چرا عصاب ندارم رفتم پایین دیدم پتو و بالشت روی کاناپه است آخ دیشب رو به کل یادم رفت باید از دلش دربیارم
ساعت ۱ بود چقدر خوابیدم
*دیگه به دلیل گشادی و نیفتادن اتفاق خاصی پرش زمانی به ساعت ۹*
خوببب اینم از غذا غذای موردعلاقه ی کوکی رو درست کردم فقط مونده خود کوک
*ساعت ۱۰*
پس چرا کوک نیومد 🥺
نکنه وایی نه که صدای زنگ در اومد اخجوننن رفتم در رو باز کردم که دیدم کوک با دوتا پلاستیک پر اومده
_کوکییییی
+سلامم
رفتم کنار و کوک اومد
_کوکی میگم به خاطر دیشب
+میدونم هر ماه اینجوری میشیا
_(خجالت)..... راستی برات غذای موردعلاقه ات رو درست کردم برو لباسات رو عوض کن منم غذا رو بکشم
+جدیییی اخجوننن رفتم
*دیگه اینا غذاشون رو خوردن و فیلم دیدن و کلی خوراکی خوردن و گرفتن خوابیدن*
پارزخ ۲ تو کامنتا
ا/ت _
کوک+
_________________
ویو ا/ت
امروز چرا عصبابم اینقدر شخمی بود؟
فقط آماده ی پاچه گرفتن بودم
ساعت ۱۱ بود و کوک هنوز نیومده مثلا قرار بود ۹ بیادا معلوم نیست رفته با کی بگرده شیطونه میگه برم...*دلینگ درینگ(صدای زنگ دره🤦🏻♀️)
چه عجب
+سلامممم
_چه عجب اومدی*عصبی*
+ببخشید سرم شلوغ بود
_عه پس چرا زنگ نزدی بگی دیر میام؟*عصبی*
+به مولا کار اینقدر زیاد داشتم هواسم به ساعت نبود
_باشه باور کردم برو پیش همونی کع بودی
+جان؟
_برو پیش عشقت دیگه
+ولی عشق من اینجاست
_باشه خودم میرم
+ا/تتتتتتتت صبر کن بازم.....
نزاشتم حرفش رو کامل بگه که رفتم بالا و در اتاق رو قفل کردم که کوک شروع به در زدن کرد
+ا/ت در رو باز کن لطفاا
_نوچ
+هوففففففف باشه
بعدش صدایی نشنیدم منم دیگه خسته بودم گرفتم خوابیدم
*فردا*
با حس خیسی بین پام از خواب بیدار شدم وایییی سریع رفتم سرویس و بله شدم سریع یه نوار گذاشتم و کارای لازمه رو کردم پس بگو چرا عصاب ندارم رفتم پایین دیدم پتو و بالشت روی کاناپه است آخ دیشب رو به کل یادم رفت باید از دلش دربیارم
ساعت ۱ بود چقدر خوابیدم
*دیگه به دلیل گشادی و نیفتادن اتفاق خاصی پرش زمانی به ساعت ۹*
خوببب اینم از غذا غذای موردعلاقه ی کوکی رو درست کردم فقط مونده خود کوک
*ساعت ۱۰*
پس چرا کوک نیومد 🥺
نکنه وایی نه که صدای زنگ در اومد اخجوننن رفتم در رو باز کردم که دیدم کوک با دوتا پلاستیک پر اومده
_کوکییییی
+سلامم
رفتم کنار و کوک اومد
_کوکی میگم به خاطر دیشب
+میدونم هر ماه اینجوری میشیا
_(خجالت)..... راستی برات غذای موردعلاقه ات رو درست کردم برو لباسات رو عوض کن منم غذا رو بکشم
+جدیییی اخجوننن رفتم
*دیگه اینا غذاشون رو خوردن و فیلم دیدن و کلی خوراکی خوردن و گرفتن خوابیدن*
پارزخ ۲ تو کامنتا
۷.۸k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.