چه زیباست لحظه ای که بدون دغدعه بشینی روی صندلی آرزوهات،
چه زیباست لحظه ای که بدون دغدعه بشینی روی صندلی آرزوهات،
بدون وسوسه رفتن.
چه لحظه نابی.
ابرا چه زیبا همپای باد میرقصن.
چه والس زیبایی رو به رخ میکشن.
صدای ساز میاد.
این صدای ساز ازتوست ازتو که با تو زنده ام.
از تو که این صدای ساز از توست.
تمام شعرام به خاطر توست،
یا شاید تو سر براوردی از شعرام.
نمیدونم چی میگم،اصلا خود منی،
خود خودم.چه لحظه هایی رو با تو گذروندم.با تو که خودخودمی.
همون نوری هستی که بازیگوشی کردی از لابه لای ابرای سیاه سرک کشیدی،منو نشونه گرفتی،چه فرود خوبی داشتی.
شعراتو هدیه دادی به من،سازتو هدیه دادی به من.شدی همه وجود من.شدم همه وجود تو.اون روز هم نشسته بودم روی صندلی آرزوهام،ولی اون روز آرزوهام دورو دراز بودن.امروز اما تو تنها آرزوی منی.تویی که کمکم کردی زندون تنم رو رها کنم.اون روز غم تو چشمهام بازی میکرد،ولی شیطنتات همه غمهامو برد.با شعرات،با صدای سازت،با نگاهت.دیگه غمی نموند.پر شدم از تو.الان همه لحظه های منی .الان همه لحظه ها تو ام.دلمو سپردم به تو.دلتو سپردی به من.❤
بدون وسوسه رفتن.
چه لحظه نابی.
ابرا چه زیبا همپای باد میرقصن.
چه والس زیبایی رو به رخ میکشن.
صدای ساز میاد.
این صدای ساز ازتوست ازتو که با تو زنده ام.
از تو که این صدای ساز از توست.
تمام شعرام به خاطر توست،
یا شاید تو سر براوردی از شعرام.
نمیدونم چی میگم،اصلا خود منی،
خود خودم.چه لحظه هایی رو با تو گذروندم.با تو که خودخودمی.
همون نوری هستی که بازیگوشی کردی از لابه لای ابرای سیاه سرک کشیدی،منو نشونه گرفتی،چه فرود خوبی داشتی.
شعراتو هدیه دادی به من،سازتو هدیه دادی به من.شدی همه وجود من.شدم همه وجود تو.اون روز هم نشسته بودم روی صندلی آرزوهام،ولی اون روز آرزوهام دورو دراز بودن.امروز اما تو تنها آرزوی منی.تویی که کمکم کردی زندون تنم رو رها کنم.اون روز غم تو چشمهام بازی میکرد،ولی شیطنتات همه غمهامو برد.با شعرات،با صدای سازت،با نگاهت.دیگه غمی نموند.پر شدم از تو.الان همه لحظه های منی .الان همه لحظه ها تو ام.دلمو سپردم به تو.دلتو سپردی به من.❤
۱.۴k
۰۹ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.