ادامه
ادامه
.
جونگ کوک : ا/ت ا/ت این کار . .هق..رو نکن باشه بیا پایین خودمون حلش می کنیم خواهش .. هق می کنم باشه عزیزم من خودم همه رو راضی می کنم دوباره با هم زندگی.. هق..می کنیم فقط خواهش می کنم بیا پایین * گریه
لبخند تلخی زدم
ا/ت : ببخشید ولی دیگه طاقت این همه درد رو ندارم
دیگه واقعا برام بنیادیه
و برگشتم و ماه نگاه کردم و گذاشتم باد موهام رو نوازش کنه
جونگ کوک : ا/ت ......
اروم داشت نزدیکم می شد ولی من پستامو باز کردم نفس عمیقی کشیدم که صدای دویدن جونگ کوک رو پشت سرم شنیدم که به سمت من می امد
ا/ت : دوستت دارم جئون جونگ کوک ....... (:
و تمام
Pov :
پسر با سرعت به سمت لبه پشت بوم رفت و بلند اسم عشقش رو صدا می زن اون هر روز به بیمارستان می امد و به عشق چندین شالش سر می زد و زمانی که خبر به هوش امد رو شنید به سرعت به بیمارستان امد تا خبر اینکه بلاخره می تونن با هم دوباره زندگی کنن رو بهش برسونه ولی وقتی در اتاق رو باز کرد با جای خالی اون مواجه شد وقتی از کارکنان پرسید اون ها گفتم که دختر رو در طبقه اخر دیدم و سر با این شنیدن این جمله سری به سمت پشت بوم دوید و لحظه مرگ عشقش رو دید اون هنوز در حسرت اغوش اون مونده بود و قرار بود تا اخر امر این حسرت پیشش بمونه بقیه اعضا گروه هم امدن
پسر دفتری که دختر از تمام خواب هایش را در اون نوشته بود رو خوند و تمام مدت به این فکر می کرد که نبود اون با دختر چه کرده که با اون بودن جزوی از رویا هاش بود
مراسم دختر برگزار شد
و کتاب خاطرات اون دختر چاپ شد و به گوش تمام دنیا رسید و پسر هیچ وقت نتونست دیگر معشوقه اش رو بغل بکند
و اون هم تصمیم گرفت بلاخره به دیدار معشوقه اش برود و ان دو اولین و زیبا ترین زوج کی پاپ در جهان که به خاطر عشقشون به هم جونشون رو از دست دادن شناخته شدن
✨ پایان ✨
.
جونگ کوک : ا/ت ا/ت این کار . .هق..رو نکن باشه بیا پایین خودمون حلش می کنیم خواهش .. هق می کنم باشه عزیزم من خودم همه رو راضی می کنم دوباره با هم زندگی.. هق..می کنیم فقط خواهش می کنم بیا پایین * گریه
لبخند تلخی زدم
ا/ت : ببخشید ولی دیگه طاقت این همه درد رو ندارم
دیگه واقعا برام بنیادیه
و برگشتم و ماه نگاه کردم و گذاشتم باد موهام رو نوازش کنه
جونگ کوک : ا/ت ......
اروم داشت نزدیکم می شد ولی من پستامو باز کردم نفس عمیقی کشیدم که صدای دویدن جونگ کوک رو پشت سرم شنیدم که به سمت من می امد
ا/ت : دوستت دارم جئون جونگ کوک ....... (:
و تمام
Pov :
پسر با سرعت به سمت لبه پشت بوم رفت و بلند اسم عشقش رو صدا می زن اون هر روز به بیمارستان می امد و به عشق چندین شالش سر می زد و زمانی که خبر به هوش امد رو شنید به سرعت به بیمارستان امد تا خبر اینکه بلاخره می تونن با هم دوباره زندگی کنن رو بهش برسونه ولی وقتی در اتاق رو باز کرد با جای خالی اون مواجه شد وقتی از کارکنان پرسید اون ها گفتم که دختر رو در طبقه اخر دیدم و سر با این شنیدن این جمله سری به سمت پشت بوم دوید و لحظه مرگ عشقش رو دید اون هنوز در حسرت اغوش اون مونده بود و قرار بود تا اخر امر این حسرت پیشش بمونه بقیه اعضا گروه هم امدن
پسر دفتری که دختر از تمام خواب هایش را در اون نوشته بود رو خوند و تمام مدت به این فکر می کرد که نبود اون با دختر چه کرده که با اون بودن جزوی از رویا هاش بود
مراسم دختر برگزار شد
و کتاب خاطرات اون دختر چاپ شد و به گوش تمام دنیا رسید و پسر هیچ وقت نتونست دیگر معشوقه اش رو بغل بکند
و اون هم تصمیم گرفت بلاخره به دیدار معشوقه اش برود و ان دو اولین و زیبا ترین زوج کی پاپ در جهان که به خاطر عشقشون به هم جونشون رو از دست دادن شناخته شدن
✨ پایان ✨
۱۳.۱k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.