بسم رب الشهداء

بسم رب الشهداء...



خاطرات شهید مدافع حرم محمدحسین خانی:

یکبار که رفته بودیم دانشکده فنی شهید صدوقی یزد؛ یادواده شهدا.همرزم حاج احمد متوسلیان از جزبه ، جربزه و جذبه حاج احمد حکایت ها گفت ؛ داستان آموزش های طاقت فرسای حاج احمد ،خطاب و عتاب کردن های منحصر به فردش و جذبه ی فوق العاده اش.
محمدحسین تا بعدها از اتفاقات قاءله کردستان و تحرکات کمله ها و حکایت دلاوری های گردان شیرمردان کرد حاج احمد میگفت.اینکه چه طور با رفتار و پوشیدن لباس کردی آنهمه پیشمرگ برای سپاه اسلام و انقلاب جذب کرده و چگونه در شهرهایی که مردمانش همزبانش نبودند روحیه همدلی ایجاد کرده و فرمانده هی اش را چگونه بر قلب ها جاری کرده بود.

محمد حسین آن روزها خیلی حاج احمدی شده بود و من این را وقتی فهمیدم که در سوریه فرمانده و مستشار محبوب نیروهای غیر ایرانی تیپ فاطمیون شده بود.

تازه آن موقع باورم شد که 'هر چیز که در جستن آنی،آنی




شهادت جامونده هاصلوات...
دیدگاه ها (۴)

بسم رب الشهداء...خاطرات شهید مدافع حرم محمدحسین خانی: مرام ه...

بسم رب الشهداء...آخرین عکس سردار شهید حاج حسین همدانیان...

بسم رب الشهداء...خاطرات شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی اکث...

بسم رب الشهداء....قسمت آخر:گذشت که یه شب به طور ناگهانی دیدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط