منم آواره ترین خسته ی شب
منم آواره ترین خسته ی شب
در دیاری که کسی با من نیست
با شکوه چه سخن می گویم
با شکوه انسان ؟
چه شکوهی دارد انسان
این که این سان به خودش می بالد
گوش کن باز صدا
راستی
باز کجا سقف کسی بر سرش آوار شده
گوش کن باز صدا
باز دست چه کسی از بدنش رنجیده
دارم از دورترین نقطه ی شب می آیم
منم آواره ترین خسته ی شب
که گریزان شده ام از ظلمت
اما
سرزمین شب هم
مثل دنیای شما ویران نیست
در دیار شب هم
مثل دنیای شما
اثر از انسان نیست
در دیاری که کسی با من نیست
با شکوه چه سخن می گویم
با شکوه انسان ؟
چه شکوهی دارد انسان
این که این سان به خودش می بالد
گوش کن باز صدا
راستی
باز کجا سقف کسی بر سرش آوار شده
گوش کن باز صدا
باز دست چه کسی از بدنش رنجیده
دارم از دورترین نقطه ی شب می آیم
منم آواره ترین خسته ی شب
که گریزان شده ام از ظلمت
اما
سرزمین شب هم
مثل دنیای شما ویران نیست
در دیار شب هم
مثل دنیای شما
اثر از انسان نیست
۲.۵k
۰۳ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۶۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.