دو پارتی کوکـــ
Mafia boy 1
کت چرممو پوشیدم و بدون در زدن رفتم تو. ی سیب برداشتم و نشستم و پامو روپام انداختم.
+خب، میشنوم
ی گاز با صدای بلند ب سیبم زدم
=هوففف. ببین تو توی آدم خر کردن استادی. میخام یکی و بپیچونی
+با چ متودی؟ *ی گاز دیگه از سیب زدم
=ی کاری کن عاشقت بشه و توی اون مدت هرچی تونستی از زیر زبونش بکش و مدارکی ک بهت ایمیل کردم و ازش کش برو. بعدشم هرطور ک عشقت کشید برین بهش
+خاهش کن
=چرا؟!
+ازم خاهش کن تا برات انجامش بدم. وگرنه میدونی بدون من کارت لنگ میمونه
=*نفس عمیق
=ازت خاهش میکنم لی ات. خاهش میکنم این کارو برا انجام بده
+آدرس و مشخصاتشو ایمیل کن از دو ساعت دیگه شروع میکنم
=*لبخند
=مثل همیشه، موفق باشی...
*2:05...معروف ترین بار کره جنوبی*
+توروخدا ولم کن...خاهش میکنم... بهم دست نزن*گریه
_*داشتم سمت یکی از اتاقا میرفتم تا یکم استراحت کنم ک ی صدایی شنیدم. شت ی نفر داره ب ی دختر تجا..وز میکنه. آههه خجالت بکش با این هیکلت میخای بری دختره و نجات بدی؟ شت نمیتونم همینجا وایسم...
رفتم سمتشون و پسره و هل دادم اون طرف. ی انگشتم لازم بود تا بپکه. برگشتم سمت دختره... فاک چشماش آبیه...*
_حالت خوبه؟
+هق... هق... ممنونم ک کمکم کردی... هق
_*دستمو سمت چشماش بردم و اشکاشو پاک کردم
_میخای برسونمت خونتون؟ این ساعت خیلی خطرناکه
+اگر مشکلی... هق... نداری و دوس دخترت میزاره... هق
_*چقد کیوت گریه میکنه:)))
_اگ دوس دخترم ببینتت عاشقت میشه...
_*بغلش کردم و بردمش سمت ماشینم و نشوندمش رو صندلی... چون خانم کوچولو خابش برده بود
_*برمش خونم تا یکم بهش برسم... فک نمیکنم ماله اینجا باشه... رنگشم پریده...
+*چشمامو باز کردم ک دیدم توی ی خونه ی عجیب بودم. خودشه...
+*برگشتم ک دیدم ی نفر پشت بهم بدون تیشرت خابیده. بدون اینکه چیزی بگم روی ی برگه نوشتم
[⁰***** این شمارمه، امروز ساعت 3 بیا ب این آدرس. میخام مهربونیتو جبران کنم:)))) *آدرس*]
کیفمو برداشتم و رفتم بیرون.
*3:00 am
_*نمیدونم چرا ولی چون بیکار بودم رفتم جایی ک گفت. تقریبا میشه گفت هیچکسی اونجا نبود و خیلی خلوت بود. تاریکه تاریک بود. یجور خرابه هم ی کوچولو جلوتر بود. از موتور پیاده شدم زنگ زدم بهش.
_عاااا... اسمتو نمیدونم...
+سلاممم، اسمم اته:)، رسیدی؟
_آرع ات کوچولو
+برگرد
_*سرشو برگردوند
+*ی خرس بزرگ گرفتم جلوش
+تادااااااا. اینم هدیه من ب تو، کوکی:)))
_اسممو از کجا میدونی؟...
+*شت
+کیه که نشناستت...
_*خرس و از بغلش گرفتم
_باورم نمیشه این عروسکه از تو بزرگتره
+هار هار(눈‸눈)
_وقتت خالیه؟
+آرع... چط...
+*حرفم تموم نشده بود ک دیدم بلندم کرده و گذاشتتم رو موتورش
+هاهههههههه، من عاشق موتورممم*چشم قلبی
_کیوت(∂ω∂)
_*با بیشترین سرعت ممکن حرکت کردم. بعد از یکی دوساعت ک کلی باهم حرف زدیم و چرت و پرت خوردیم، رسوندمش هتلش. معلوم شد اصن ماله اینجا نیست و واسه سفر اومده اینجا. نمیدونم چرا ولی دوست دارم باهاش دوس شم، اولین نفریه ک نمیدونه مافیام و ازم نمیترسه...
ب تخمم ک بد نوشتمـــ
میشه صد و پنجاه لایکش کنین؟...
کت چرممو پوشیدم و بدون در زدن رفتم تو. ی سیب برداشتم و نشستم و پامو روپام انداختم.
+خب، میشنوم
ی گاز با صدای بلند ب سیبم زدم
=هوففف. ببین تو توی آدم خر کردن استادی. میخام یکی و بپیچونی
+با چ متودی؟ *ی گاز دیگه از سیب زدم
=ی کاری کن عاشقت بشه و توی اون مدت هرچی تونستی از زیر زبونش بکش و مدارکی ک بهت ایمیل کردم و ازش کش برو. بعدشم هرطور ک عشقت کشید برین بهش
+خاهش کن
=چرا؟!
+ازم خاهش کن تا برات انجامش بدم. وگرنه میدونی بدون من کارت لنگ میمونه
=*نفس عمیق
=ازت خاهش میکنم لی ات. خاهش میکنم این کارو برا انجام بده
+آدرس و مشخصاتشو ایمیل کن از دو ساعت دیگه شروع میکنم
=*لبخند
=مثل همیشه، موفق باشی...
*2:05...معروف ترین بار کره جنوبی*
+توروخدا ولم کن...خاهش میکنم... بهم دست نزن*گریه
_*داشتم سمت یکی از اتاقا میرفتم تا یکم استراحت کنم ک ی صدایی شنیدم. شت ی نفر داره ب ی دختر تجا..وز میکنه. آههه خجالت بکش با این هیکلت میخای بری دختره و نجات بدی؟ شت نمیتونم همینجا وایسم...
رفتم سمتشون و پسره و هل دادم اون طرف. ی انگشتم لازم بود تا بپکه. برگشتم سمت دختره... فاک چشماش آبیه...*
_حالت خوبه؟
+هق... هق... ممنونم ک کمکم کردی... هق
_*دستمو سمت چشماش بردم و اشکاشو پاک کردم
_میخای برسونمت خونتون؟ این ساعت خیلی خطرناکه
+اگر مشکلی... هق... نداری و دوس دخترت میزاره... هق
_*چقد کیوت گریه میکنه:)))
_اگ دوس دخترم ببینتت عاشقت میشه...
_*بغلش کردم و بردمش سمت ماشینم و نشوندمش رو صندلی... چون خانم کوچولو خابش برده بود
_*برمش خونم تا یکم بهش برسم... فک نمیکنم ماله اینجا باشه... رنگشم پریده...
+*چشمامو باز کردم ک دیدم توی ی خونه ی عجیب بودم. خودشه...
+*برگشتم ک دیدم ی نفر پشت بهم بدون تیشرت خابیده. بدون اینکه چیزی بگم روی ی برگه نوشتم
[⁰***** این شمارمه، امروز ساعت 3 بیا ب این آدرس. میخام مهربونیتو جبران کنم:)))) *آدرس*]
کیفمو برداشتم و رفتم بیرون.
*3:00 am
_*نمیدونم چرا ولی چون بیکار بودم رفتم جایی ک گفت. تقریبا میشه گفت هیچکسی اونجا نبود و خیلی خلوت بود. تاریکه تاریک بود. یجور خرابه هم ی کوچولو جلوتر بود. از موتور پیاده شدم زنگ زدم بهش.
_عاااا... اسمتو نمیدونم...
+سلاممم، اسمم اته:)، رسیدی؟
_آرع ات کوچولو
+برگرد
_*سرشو برگردوند
+*ی خرس بزرگ گرفتم جلوش
+تادااااااا. اینم هدیه من ب تو، کوکی:)))
_اسممو از کجا میدونی؟...
+*شت
+کیه که نشناستت...
_*خرس و از بغلش گرفتم
_باورم نمیشه این عروسکه از تو بزرگتره
+هار هار(눈‸눈)
_وقتت خالیه؟
+آرع... چط...
+*حرفم تموم نشده بود ک دیدم بلندم کرده و گذاشتتم رو موتورش
+هاهههههههه، من عاشق موتورممم*چشم قلبی
_کیوت(∂ω∂)
_*با بیشترین سرعت ممکن حرکت کردم. بعد از یکی دوساعت ک کلی باهم حرف زدیم و چرت و پرت خوردیم، رسوندمش هتلش. معلوم شد اصن ماله اینجا نیست و واسه سفر اومده اینجا. نمیدونم چرا ولی دوست دارم باهاش دوس شم، اولین نفریه ک نمیدونه مافیام و ازم نمیترسه...
ب تخمم ک بد نوشتمـــ
میشه صد و پنجاه لایکش کنین؟...
۴۵.۲k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.