دژاوو

#دژاوو
part 18 (پارت اخر)

20سال بعد :

هان در حال قدم زدن تو حیاط دبیرستان بود . دوباره بچه قلدرای دبیرستان سر و کلشون پیدا شد .
هان ترسید . میخواست زود تر بره اما جلوشو گرفتن و شروع کردن به زدنش .
این دیگه برای هان مثل یه روتین شده بود . هر روز کتک میخورد و مسخره میشد . انگار هان کیسه بوکس قلدرای دبیرستان بود .

ویو لینو :

همونطور که توی حیاط قدم میزد ، صدایی رو از اون طرف مدرسه شنید .
به طرف صدا رفت . بازم قلدرا کیسه بوکس برای خودشون پیدا کرده بودن .
واستا اون... اون خیلی آشنا بود .

بعد از کلی کلنجار رفتن تونست هان و نجات بده . دست هان و گرفت و با خودش به گوشه ای از حیاط برد .
+حالت خوبه ؟
_اره خوبم . مرسی
+اسمت چیه؟ دیگه نمیزارم کسی اذیتت کنه .

لینو به قولش عمل کرد . اون هان رو توی زندگی بعدی هم پیدا کرد .
ههعییی ذژاوو هم تموم شد 🥲. و این شیپ بهم رسیدن خیلی سناریش رو عجیب نوشتم اگر بد شده ببخشید
ماچ به کلتون
دیدگاه ها (۱۱)

تکپارتی جونگین(وقتی توی دعوا سرت داد زد)تو و جونگین جفتتون آ...

#در_ذهن_اوᴾᴬᴿᵀ ¹ از خواب پرید . دوباره همون کابوس همیشگی .  ...

#دژاووpart 17+ما هیچوقت از هم جدا نمیشیم . من همیشه دنبالتم ...

#دژاووpart 16همه جا تاریک بود . سکوت همه جا رو گرفته بود . ت...

پارت دو.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط