چه شبی ست
چه شبی ست
شب شب.
انجماد به تن تاریکی پیچیده ست
نور، در راهروی سیم مسی زندانی ست.
چه شبی است
همه ی ساعت ها را خواهم خورد
عقربک ها را
استخوان هایش را
و شما، و شما
و..، تو، دیوارش را.
و..، تو هم
و تو.
شب شب.
انجماد به تن تاریکی پیچیده ست
نور، در راهروی سیم مسی زندانی ست.
چه شبی است
همه ی ساعت ها را خواهم خورد
عقربک ها را
استخوان هایش را
و شما، و شما
و..، تو، دیوارش را.
و..، تو هم
و تو.
۱.۴k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.