با تو عاشقی کنم

با تو عاشقی کنم
یا زندگی؟
در بوی نارنجی پیرهنت
تاب می خورم
بی تاب می شوم
و دنبال دست هات می گردم
در جیب هام
می ترسم گمت کرده باشم در خیابان
به پشت سر برمی گردم
و از تنهایی خودم وحشت می کنم
دیدگاه ها (۱)

....گوشه آغوشَتجایی برایَم باز کُنجایی که اِنسانی نَباشَدجای...

سالها   تجربه   و   آن همه دنیااااا گشتن           به من آمو...

با من حرف بزنآنطور که رودخانه ای با دشتدرختی با سایه اشگیاه ...

گوته نویسنده و شاعر بزرگ آلمانی آرامش را اینگونه تعریف می کن...

دلم گرفته از صدای پای رفتنتصدای رفتنی که می سپارد روح مرا به...

وانشات اینوماکی//پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط