پارت
پارت۱۴
جونگکوک به اعضا خبر گمشدن جین ائه رو داد و همچنین گفت که خواهرشه
همه اعضا دنبالش میگشتن ولی هیچ اثری ازش نبود
تا اینکه به پارکی رسیدن جونگکوک همینجور که داشت راه میرفت تا بتونه حتی سرنخی پیدا کنه حواسش به چیزی روی زمین پرت شد درسته اون گردنبند جین ائه بود جونگکوک اونو برداشت و اشک تو چشاش جمع شد و دیگه کاملا مطمئن شد که جین ائه رو دزدیدن
اون با خودش گفت نکنه اونا زودتر از من فهمیدن و دارن از جین ائه به عنوان نقطه ضعفم استفاده میکنن
حالش بد شده بود کل اعضا دورش جمع شدن
جونگکوک :این گردنبند جین ائه هست مطمئنم دزدیدنش
تهیونگ:ممکنه زودتر از تو فهمیدن خواهرته
جیمین:الانم دارن ازش به عنوان نقطه ضعفت استفاده میکنن
جیهوپ:واقعا که چه آدمایی
جین:بچه ها اینجارو ببینین
هم به سرنگی که توی دست جین بود نگاه میکردن
نامجون:پس واقعا دزدیدنش
شوگا:ولی حالا از کجا شروع کنیم برای پیدا کردنش
تهیونگ:جونگکوک خوبی
جونگکوک:ا..اره خوبم به پلیس چیزی نمیگیم ممکنه بلایی سرش بیارن
جیمین:منم موافقم
جیهوپ:خودمون دنبالش میگردیم مطمئنم پیداش میکنیم
اونا تا میخواستن سوار ماشین بشن که برن خونه کاغذی روی ماشین که خونی هم بود نظرشون و جلب کرد روی اون نوشته بود
*دیگه حتی فکرشم نکن که خواهرت و ببینی مطمئن باش نمیزاریم دوباره چهرشو ببینی*
این نوشته ها با خون بود جونگکوک بعد از خوندنش حالش بد شد و افتاد روی زمین ولی نامجون گرفتش
نامجون :خودتو جمع کن پسر باید قوی باشی
جونگکوک:ولی اگر نشه پیداش کنیم چی
شوگا:بسته ما پیداش میکنیم نگران نباش
جونگکوک:امیدوارم
جین:بیاین بریم خونه تا جونگکوک یکم استراحت کنه
و همه به سمت خونه جونگکوک رفتن و همشون شب و اونجا موندن
توی این مدت جین ائه خیلی سختی کشید
......................
جونگکوک به اعضا خبر گمشدن جین ائه رو داد و همچنین گفت که خواهرشه
همه اعضا دنبالش میگشتن ولی هیچ اثری ازش نبود
تا اینکه به پارکی رسیدن جونگکوک همینجور که داشت راه میرفت تا بتونه حتی سرنخی پیدا کنه حواسش به چیزی روی زمین پرت شد درسته اون گردنبند جین ائه بود جونگکوک اونو برداشت و اشک تو چشاش جمع شد و دیگه کاملا مطمئن شد که جین ائه رو دزدیدن
اون با خودش گفت نکنه اونا زودتر از من فهمیدن و دارن از جین ائه به عنوان نقطه ضعفم استفاده میکنن
حالش بد شده بود کل اعضا دورش جمع شدن
جونگکوک :این گردنبند جین ائه هست مطمئنم دزدیدنش
تهیونگ:ممکنه زودتر از تو فهمیدن خواهرته
جیمین:الانم دارن ازش به عنوان نقطه ضعفت استفاده میکنن
جیهوپ:واقعا که چه آدمایی
جین:بچه ها اینجارو ببینین
هم به سرنگی که توی دست جین بود نگاه میکردن
نامجون:پس واقعا دزدیدنش
شوگا:ولی حالا از کجا شروع کنیم برای پیدا کردنش
تهیونگ:جونگکوک خوبی
جونگکوک:ا..اره خوبم به پلیس چیزی نمیگیم ممکنه بلایی سرش بیارن
جیمین:منم موافقم
جیهوپ:خودمون دنبالش میگردیم مطمئنم پیداش میکنیم
اونا تا میخواستن سوار ماشین بشن که برن خونه کاغذی روی ماشین که خونی هم بود نظرشون و جلب کرد روی اون نوشته بود
*دیگه حتی فکرشم نکن که خواهرت و ببینی مطمئن باش نمیزاریم دوباره چهرشو ببینی*
این نوشته ها با خون بود جونگکوک بعد از خوندنش حالش بد شد و افتاد روی زمین ولی نامجون گرفتش
نامجون :خودتو جمع کن پسر باید قوی باشی
جونگکوک:ولی اگر نشه پیداش کنیم چی
شوگا:بسته ما پیداش میکنیم نگران نباش
جونگکوک:امیدوارم
جین:بیاین بریم خونه تا جونگکوک یکم استراحت کنه
و همه به سمت خونه جونگکوک رفتن و همشون شب و اونجا موندن
توی این مدت جین ائه خیلی سختی کشید
......................
- ۵.۴k
- ۰۷ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط