شد رفتم بک استیج دیدم کوک حالش بد شده افتاده زمین بقیه هم
شد رفتم بک استیج دیدم کوک حالش بد شده افتاده زمین بقیه هم دورش از جیمین پرسیدم که چی شدههه(با ترس و استرس). جیمین: تو استادیو خیلی تمرین کرد قبل از کنسرت هم هیچی نخورد و الانم ضربان قلبش خیلی بالعه تقریبا بعد هر کنسرت همینه البته هممون اینطوری میشیم ولی کوک همیشس. من: میتونم ببینمش اشکال نداره؟ جیمین: نه اتفاقا برو.من: رفتم پیشش و گفتم داری با خودت چیکار میکنی. کوک: هیچی خوب میشم(به زور حرف میزد و نفس نداشت). راوی: به کوک رسیدگی کردن و رفتن خونه و خوابیدن.(صبح روز بعد). ویو هه مین: همه خواب بودن از دبشب هنوز خسته بودن رفتم پایین و صبحانه اماده کردمو رفتم سر کار، امروز میخوام حسمو به کوک بگم. راوی: همه بیدار شدن رفتن پایین صلحانه خوردن رفتن دور هم رو مبل نشستنو حرف زدن. جی هوپ: راستی فردا پرواز داریم. نامجون: او راست میگی اصلا یادم نبود. ویو کوک: خیلی استرس دارم فردا قراره بریم و هه مین هنوز هیچی نگفته. ویو جیمین: استرس تو صورت کوک موج میزد کنار کشیدمش و گفتم که چی شده چرا انقدر تو همی. کوک: هیچی فردا قراره بذیم و هه مین هنوز هیچی
۹.۸k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲