پارت۱۷

سوار ماشین شدم خیلی قشنگو گرون بود مشکی بود از رنگش خوشم اومد
چانیول:چته تاحالا ماشین ندیدی
مین سو:نه قر...رییس چان رنگش زیباست
چانیول:😏معلومه چون سلیقع منه پس بایدم زیبا باشه
مین سو:بله درسته این طور که معلومه شما آدم خوش سلیقه ای هستید
چانیول:هی دختر پس چی فکر کردی معلومه که خوش سلیقم😏حالا بگو باید کجا ببرمت
مین سوو:اوم راستش اول من باید برم خونه دوستم سگمو از اونجا بیارم بعد برم خونه
چانیول:تو...سگ داری
مین سو:بله
چانیول:چه خوب من حیوانات رو دوست دارم
مین سو:یه سوال ..شما خودتون هم سگ دارید
چانیول:اوم..آره آره دارم...خوب حالا خونه دوستت کجاست
مین سو:شما برید من راهو بهتون نشون میدم
پسره از خود رازی سرشو به نشانه تایید تکون داد
خوب بالاخره رسیدیم خونه نانا ماشینو خاموش کرد من رفتم پایین درو زدم نانا اومد و لوسیرو بهم داد منم اومدم سوار ماشین شم اما
چانیول:چت شد چرا سوار نمیشی دیگه
مین سو:خوب ببخشید سگمو کجا بزارم
چانیول:😐خوب بزارش صندلی پشت
مین سو:بله بله چشم.....
ادامه دارد


من وقت زیاد ندارم هروقت بتونم مینویسم
امیدوارم دوست داشته باشید
نظر یادتون نره

ممنونم کیوتیام😊