love is a killer
love is a killer
p.³⁸
ویو تهیونگ
( جواب نداد منم خمار نگاش میکردم و تو اون چشماش غرق شده بودم که چشمام رو لباش قفل شد اروم ل۰بام رو ل۰باش گذاشتم همین طور م.ک میزدم بعد پنچ مین لز هم جدا شدیم که یهو ات نفس زنان گفت )
+ بو سوختگی نمیاد
- اره
+ واییییییییییی پنکیک ( از میز پایین اومد و دویید سمت پنکیک )
- سوخت ؟
+ هعی اره
( چشمم خورد به آرد شیطونه بهم گفت یکم کرم بریزم منم دلم نیومد بحش بگم نه آرد رو برداشتم ریختم کف دستم ات رو صدا زدم برگشت دستمو گرفتم جلوش و فوت کردم کل صورتش سفید شده بود🤣 یهو کل ارد رو ریخت رو سرم چشمام رو باز کردم دوتا تخم مرغ برداشتم افتاد دنبالش اونم فرار کرد )
+ یا خود خداااااااااا
- ات دعا کن نگیرمت
.
.
.
دقایقی بعد
.
.
.
ویو نویسنده
( ات و تهیونگ مثل سگ و گربه دنبال هم افتاده بودن که یهو کوک اومد داخل تهیونگ تخم مرغ رو پرت کرد ات جا خالی داد تخم مرغ قشنگ وسط پیشونی کوک فرود اومد )
- ات
+ فقط باید فرار کرد
- موافقم
( کوک رفت سمت آشپز خونه شیر رو برداشت و افتاد دنبال ات و تهیونگ )
- داداش مگه میخوای کیک درست کنی چرا شیر رو برداشتی
× اره میخوام با شما دوتا کیک درست کنم
+ چیکار به من داری اون زد ( درحال دویدن )
× تو جا خالی دادی
.
.
.
نیم ساعت بعد
.
.
.
~ اینجا چخبرهههههههههههههه( داد)
-×+ گاومان زایید
- عه اجوما اومدی
× سلام اجوما با اجازه من رعف زحمت میکنم
( میخواست بره تهیونگ از پست یعقش رو گرفت )
- کجا به سلامتی
~ زود توند سریع توضیح بدین تا دیروز از تو اتاق بیرون نمیومدی و گریه میکردی الان این چه وضعشه
( ات از پشت تهیونگ بیرون اومد )
p.³⁸
ویو تهیونگ
( جواب نداد منم خمار نگاش میکردم و تو اون چشماش غرق شده بودم که چشمام رو لباش قفل شد اروم ل۰بام رو ل۰باش گذاشتم همین طور م.ک میزدم بعد پنچ مین لز هم جدا شدیم که یهو ات نفس زنان گفت )
+ بو سوختگی نمیاد
- اره
+ واییییییییییی پنکیک ( از میز پایین اومد و دویید سمت پنکیک )
- سوخت ؟
+ هعی اره
( چشمم خورد به آرد شیطونه بهم گفت یکم کرم بریزم منم دلم نیومد بحش بگم نه آرد رو برداشتم ریختم کف دستم ات رو صدا زدم برگشت دستمو گرفتم جلوش و فوت کردم کل صورتش سفید شده بود🤣 یهو کل ارد رو ریخت رو سرم چشمام رو باز کردم دوتا تخم مرغ برداشتم افتاد دنبالش اونم فرار کرد )
+ یا خود خداااااااااا
- ات دعا کن نگیرمت
.
.
.
دقایقی بعد
.
.
.
ویو نویسنده
( ات و تهیونگ مثل سگ و گربه دنبال هم افتاده بودن که یهو کوک اومد داخل تهیونگ تخم مرغ رو پرت کرد ات جا خالی داد تخم مرغ قشنگ وسط پیشونی کوک فرود اومد )
- ات
+ فقط باید فرار کرد
- موافقم
( کوک رفت سمت آشپز خونه شیر رو برداشت و افتاد دنبال ات و تهیونگ )
- داداش مگه میخوای کیک درست کنی چرا شیر رو برداشتی
× اره میخوام با شما دوتا کیک درست کنم
+ چیکار به من داری اون زد ( درحال دویدن )
× تو جا خالی دادی
.
.
.
نیم ساعت بعد
.
.
.
~ اینجا چخبرهههههههههههههه( داد)
-×+ گاومان زایید
- عه اجوما اومدی
× سلام اجوما با اجازه من رعف زحمت میکنم
( میخواست بره تهیونگ از پست یعقش رو گرفت )
- کجا به سلامتی
~ زود توند سریع توضیح بدین تا دیروز از تو اتاق بیرون نمیومدی و گریه میکردی الان این چه وضعشه
( ات از پشت تهیونگ بیرون اومد )
۵.۶k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.