love is a killer
love is a killer
p.³⁷
× شرمنده مزاحم شدم
- توکه همیشه مزاحمی
+ تهیونگگگگ(حرصی و اینکه گوجه شده بود)
- جانم عسلم
× با اجازه من برم مزاحم اوقات خوبتون نشم ( خنده شیطانی و رفت )
+ ( ایشون دیگه از گوجه هم سرخ تر شده بودن )
- بیب بینم خجالت کشیدی ؟؟!! ( خنده تو گلویی کرد ) ماکه نامزاد کردیم چرا هنوز خجالت میکشی ( خندید ) خیلی کیوتیییی
+عه تهیونگ اذیتم نکن
- میگم ات تو واقعا با شغل من مشکلی نداری
+..........بیا فعلا در باره این موضوع حرف نزنیم
- با..باشه
+میگم خودتو تو اینه دیدی برو یه حموم کن
- وا مگه من چمه
+ چت نیست ( خنده )
ات ویو
( تهیونگ رفت حموم منم رفتم پایین انگار خدمه و کوک رفته بودن منم رفتم تو آشپز خونه یه لیوان آب خوردم و شروع کردم به آشپزی یهو احساس کردم یکی از پشت بغلم کرد دیدم تهیونگ با صدای بمش گفت )
- چیکار میکنی بیب
+ دارم پنکیک درست میکنم
- هوم ........ کمک نمیخوای ؟؟
( کارم تقریبا تموم بود آخرین پنکیک رو برداشتم و برعکس کردم و برگشتم سمت تهیونگ و دستم رو دور گردنش حلقه کردم )
+ بینم خسته نیستی ؟؟
- وقتی تورو میبینم خسته گیام دود میشه میره هوا
+ یاااا خجالتم نده
- ( خنده تو گلویی کرد )
ویو نویسنده
( دخترک که با حرفی که پسرم بهش زده بود خجالت میکشید و پسرک که از کیوت بودن دخترک خندش گرفته بود پسرک دخترک رو داگ استایل( اگه اشتباه نکنم ) بغل کرد و دخترک رو گذاشت رو میز و با دست هاش صورت دخترک رو بالا آورد و به چشماش خیره نگاه کرد )
- میدونستی چشمات جوریه که آدمو تو خودش غرق میکنه
p.³⁷
× شرمنده مزاحم شدم
- توکه همیشه مزاحمی
+ تهیونگگگگ(حرصی و اینکه گوجه شده بود)
- جانم عسلم
× با اجازه من برم مزاحم اوقات خوبتون نشم ( خنده شیطانی و رفت )
+ ( ایشون دیگه از گوجه هم سرخ تر شده بودن )
- بیب بینم خجالت کشیدی ؟؟!! ( خنده تو گلویی کرد ) ماکه نامزاد کردیم چرا هنوز خجالت میکشی ( خندید ) خیلی کیوتیییی
+عه تهیونگ اذیتم نکن
- میگم ات تو واقعا با شغل من مشکلی نداری
+..........بیا فعلا در باره این موضوع حرف نزنیم
- با..باشه
+میگم خودتو تو اینه دیدی برو یه حموم کن
- وا مگه من چمه
+ چت نیست ( خنده )
ات ویو
( تهیونگ رفت حموم منم رفتم پایین انگار خدمه و کوک رفته بودن منم رفتم تو آشپز خونه یه لیوان آب خوردم و شروع کردم به آشپزی یهو احساس کردم یکی از پشت بغلم کرد دیدم تهیونگ با صدای بمش گفت )
- چیکار میکنی بیب
+ دارم پنکیک درست میکنم
- هوم ........ کمک نمیخوای ؟؟
( کارم تقریبا تموم بود آخرین پنکیک رو برداشتم و برعکس کردم و برگشتم سمت تهیونگ و دستم رو دور گردنش حلقه کردم )
+ بینم خسته نیستی ؟؟
- وقتی تورو میبینم خسته گیام دود میشه میره هوا
+ یاااا خجالتم نده
- ( خنده تو گلویی کرد )
ویو نویسنده
( دخترک که با حرفی که پسرم بهش زده بود خجالت میکشید و پسرک که از کیوت بودن دخترک خندش گرفته بود پسرک دخترک رو داگ استایل( اگه اشتباه نکنم ) بغل کرد و دخترک رو گذاشت رو میز و با دست هاش صورت دخترک رو بالا آورد و به چشماش خیره نگاه کرد )
- میدونستی چشمات جوریه که آدمو تو خودش غرق میکنه
۵.۱k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.