رمان دورترین نزدیک کاور شخصیت رامین
#پارت_۴۸
اشکم بی اختیار در اومد مگه میشه بهش فکر نکرد؟ مگه میشه نخواستش!
ادم قحطی بود ترانه؟! باید عاشق کسی اصلا ادم حسابتم نمیکنه بشی؟! هوووف... ته ش چی؟ باید منتظر این باشی کارت دعوتش برسه! رها هرروز دو و برشه ام تو چی؟ از دور دوسش داشتی! من دورترین نزدیک تم ماهور!
من از دور دوست داشتم بی هیچ قولی حرفی عطری اغوشی و یا حتی بوسه ای!من فقط بی توقع دوستت داشتم حتی عاشقت شدم فراتر از هرچیزی تو این دنیا خواستمت! در عوض فقط یه دوست داشتم ازت خواستم همین! اما اگه تو یه ذره روی خوش نشون میدادی شاید الان بهت گفته بودم شاید اینجوری نمیشد! بهت نگفتم چون با این رفتارای تو اگه میگفتمم دیگه شانسی برام نمی موند اگه میشد من مستقل زندگی کنم شانس بهتری داشتم که هرروز دورت باشم!من حتی بخاطرت میخام پیش خانواده ای که حتی اونام قیدمو زدن نباشم! اما تو ...
کاش رها نبود! شایداگه هیچ دختری دور و برت نبور یا شایدم هیچ دختری تو این شهر نبود شاید منو میدیدی! امابازم سعی میکنم با وجود همه چی اخرش یا من تموم میشم و عشقی که بهت دارم یا بدستت میارم!
خونه برام خیلی کسل کننده بود اونم با وجود سپهری که دیگه قرار نیست باهاش برم اینور اونور ...
همه چی خیلی خسته کننده ست...
12 مرداد تولد پادیناست و سپهر جدی جدی میخاد بره خواستگاریش!
یعنی رسما بدبخت شدم!
خدا خودش بخیر کنه...
اخر هفته چه شود...!
- اه مادر من میگم نمیخام بیام خو من بیام اونجا چیکار ؟!
مامان : زشته ترانه ب روح پدرت حداقل با پادینا خوب رفتار کن!
- عجبا منکه مشکلی با پادینا ندارم اما اون خونه نمیام
مامان : بیا ناراحت میشن زشته!
- زشت حرفِ باابام بود ک زیر پا گذاشته شد هه امیدوارم ارزششو داشته باشه اقا سپهر له له میزنه واسش امیدوارم گند نزنن به زندگیش!
مامان : سپهرم ناراحته دخترم باور کن از رفتارش باتو پشیمونه اشتباه کرده میخاد جبران کنه کوتاه بیا دیگه سپهر جونشم واست میده میدونی که چقد دوست داره !
- بله بله من دوست داشتن همه رو دیدم هیچکی تو این دنیا منو دوست نداشت جز بابام هیچکی منو واقعا دوست نداشت! دنیا قشنگه؟! خوب ب من چه! قشنگیاش واسه من یکی ته کشیده!
من دیگه چیز مثبتی نمی بینم...
مامان : انقد حرف نزن ترانه فقط بیا همین...
- هه میدونم بقیه ش مهم نیست فقط باید بیام باشه باشه میام
رفت بیرون و دروکوبیدم
اول گفتم ی لباس ساده بپوشم رسمی برم اماااااا نههههه اقا امیرتاچشت درآداینهمه منو عذاب دادی نوبت منه!
یه تیپ صورتی دخترونه زدم و یه ارایش ملیح هووف چ جیگری شدم عوووم به به
میخاسم مانتومو روش بپوشم که صدای گوشیم بلند شد
عه ویدئو کال از ملیس
سریع جواب دادم و هنو ب تصویر نگا نکرده...گوشی تودستمو داشتم میزمو مرتب میکردم
-سلاام...
#دورترین_نزدیک
#میم_نون
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #تکست_خاص #دخترونه #تنهایی #عشق #love #عاشقانه #تکست_ناب #خاصترین
اشکم بی اختیار در اومد مگه میشه بهش فکر نکرد؟ مگه میشه نخواستش!
ادم قحطی بود ترانه؟! باید عاشق کسی اصلا ادم حسابتم نمیکنه بشی؟! هوووف... ته ش چی؟ باید منتظر این باشی کارت دعوتش برسه! رها هرروز دو و برشه ام تو چی؟ از دور دوسش داشتی! من دورترین نزدیک تم ماهور!
من از دور دوست داشتم بی هیچ قولی حرفی عطری اغوشی و یا حتی بوسه ای!من فقط بی توقع دوستت داشتم حتی عاشقت شدم فراتر از هرچیزی تو این دنیا خواستمت! در عوض فقط یه دوست داشتم ازت خواستم همین! اما اگه تو یه ذره روی خوش نشون میدادی شاید الان بهت گفته بودم شاید اینجوری نمیشد! بهت نگفتم چون با این رفتارای تو اگه میگفتمم دیگه شانسی برام نمی موند اگه میشد من مستقل زندگی کنم شانس بهتری داشتم که هرروز دورت باشم!من حتی بخاطرت میخام پیش خانواده ای که حتی اونام قیدمو زدن نباشم! اما تو ...
کاش رها نبود! شایداگه هیچ دختری دور و برت نبور یا شایدم هیچ دختری تو این شهر نبود شاید منو میدیدی! امابازم سعی میکنم با وجود همه چی اخرش یا من تموم میشم و عشقی که بهت دارم یا بدستت میارم!
خونه برام خیلی کسل کننده بود اونم با وجود سپهری که دیگه قرار نیست باهاش برم اینور اونور ...
همه چی خیلی خسته کننده ست...
12 مرداد تولد پادیناست و سپهر جدی جدی میخاد بره خواستگاریش!
یعنی رسما بدبخت شدم!
خدا خودش بخیر کنه...
اخر هفته چه شود...!
- اه مادر من میگم نمیخام بیام خو من بیام اونجا چیکار ؟!
مامان : زشته ترانه ب روح پدرت حداقل با پادینا خوب رفتار کن!
- عجبا منکه مشکلی با پادینا ندارم اما اون خونه نمیام
مامان : بیا ناراحت میشن زشته!
- زشت حرفِ باابام بود ک زیر پا گذاشته شد هه امیدوارم ارزششو داشته باشه اقا سپهر له له میزنه واسش امیدوارم گند نزنن به زندگیش!
مامان : سپهرم ناراحته دخترم باور کن از رفتارش باتو پشیمونه اشتباه کرده میخاد جبران کنه کوتاه بیا دیگه سپهر جونشم واست میده میدونی که چقد دوست داره !
- بله بله من دوست داشتن همه رو دیدم هیچکی تو این دنیا منو دوست نداشت جز بابام هیچکی منو واقعا دوست نداشت! دنیا قشنگه؟! خوب ب من چه! قشنگیاش واسه من یکی ته کشیده!
من دیگه چیز مثبتی نمی بینم...
مامان : انقد حرف نزن ترانه فقط بیا همین...
- هه میدونم بقیه ش مهم نیست فقط باید بیام باشه باشه میام
رفت بیرون و دروکوبیدم
اول گفتم ی لباس ساده بپوشم رسمی برم اماااااا نههههه اقا امیرتاچشت درآداینهمه منو عذاب دادی نوبت منه!
یه تیپ صورتی دخترونه زدم و یه ارایش ملیح هووف چ جیگری شدم عوووم به به
میخاسم مانتومو روش بپوشم که صدای گوشیم بلند شد
عه ویدئو کال از ملیس
سریع جواب دادم و هنو ب تصویر نگا نکرده...گوشی تودستمو داشتم میزمو مرتب میکردم
-سلاام...
#دورترین_نزدیک
#میم_نون
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #تکست_خاص #دخترونه #تنهایی #عشق #love #عاشقانه #تکست_ناب #خاصترین
۱۹.۸k
۱۹ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.